راهشان
معنی کلمه راهشان در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه راهشان
ز اشک عاشقان بودهست پرگل راهشان اینک نشان دست و پای ناقههاشان مانده در گلها
همهٔ آمبولانسها به آژیر و چراغ گردان مجهز هستند تا در مواقعی که به یاری بیماران میشتابند، اتومبیلهای دیگر از سر راهشان کنار بروند.
هر گل راحت که گلبن داد مستان را به دست می نهد در راهشان امروز صد خار ستیز
تا ساعت ۱۳:۰۰ هزاران افسر پلیس، منطقه دولتی را محاصره کرده و شروع به تعقیب معترضان کردند. یکی از معترضان که از ناحیه سر زخمی شده بود در مصاحبه با روزنامه کییف پست مدعی شد مأموران پلیس هر کسی را که در سر راهشان قرار داشته مورد ضرب و شتم قرار دادهاند.
نی دلیلی تا نماید راهشان نی چراغی جز شرار آهشان
داستان گنجی استفاده زیادی از یک پیرنگ (طرح) ویژه نمیکند بلکه بازتابی است از زندگی واقعی و چهرههای داستان نسبت به هر چه در راهشان قرار میگیرد واکنش نشان میدهند.
خیز و منه پا به سر راهشان بشنو و مگذر ز گذرگاهشان
جمع دیلمیان را در دامنه و در جنگل یافتند که آهنگ دیلم را داشتند، محمدبن ابراهیم را از محلشان خبر دادند که از جانب خویش، طبریان و دیگران را فرستاد که به آنها رسیدند و راهشان را بگرفتند و دستگیرشان کردند که آنها را به همراه علی بن ابراهیم به شهر ساریه فرستاد.
نقش او میگشت اندر راهشان در دل و در گوش و در افواهشان
مرد میدان عشق ایشانند لیک در راهشان ریاضت هاست
در سال ۲۹۴۱ هنگامی که گندالف شبی را در مهمانخانهٔ بری میگذراند با تورین سپر بلوط یکی از فرمانروایان دورف برخورد کرد. تورین بحثی را آغاز نمود. او احساساتی عجیب داشت که او را مجبور به رایزنی با گندالف و جستجوی او کرده بود. گندالف نیز متعاقباً در جستجوی تورین بود ولی این امر را آشکار نکرد. آنها متوجه شدند که راهشان تا مدتی با هم مشابهاست (تورین از شایر عبور میکرد تا به اردلوین برود) و آنها موافقت کردند که با هم سفر را ادامه دهند. تورین در جستجوی مشاورت گندالف بود و گندالف میخواست با تورین در مورد اسماگ اژدها صحبت کند.
خمینی مردی بود که تودهها را با کلام خود مسحور کرد وی به زبان مردم عادی سخن میگفت و به طرفداران فقیر و محروم خود اعتماد به نفس میبخشید. این احساس آنها را قادر ساخت تا هر کسی را که سر راهشان بایستد از بین ببرند وی به مردم نشان داد که حتی میتوان در برابر قدرتهایی مثل آمریکا ایستاد و نهراسید.
در اواخر جنگ که سقوط آلمان نازی حتمی مینمود، به برلین نقلمکان کرد تا در فورربونکر در کنار هیتلر باشد. روز ۲۹ آوریل سال ۱۹۴۵، زمانی که نیروهای ارتش سرخ راهشان را به مرکز حکومتی برلین باز میکردند، براون در یک مراسم مختصر با آدولف هیتلر ازدواج کرد؛ او ۳۳ ساله بود و هیتلر ۵۶ ساله. کمتر از ۴۰ ساعت بعد، آن دو در اتاق مطالعه هیتلر خودکشی کردند. افکار عمومی آلمان از رابطه براون و هیتلر تا بعد از مرگ آن دو مطلع نبود.
به هزیمت شدند و گرگ از پس راهشان بر بساط خواجه و بس
پس از این مسیحیت در سطح وسیعی در میان خانواده سلطنتی ارمنستان گسترش یافت. در ۳۰۱ میلادی ارمنیان تحت پادشاهی تیرداد سوم ارمنستان، دولتی مسیحی تشکیل دادند که اولین کشور مسیحی از لحاظ تاریخی است. در طی این دوره اعتقاد بر این است که زیارت کنندگان ارمنی همواره راهشان را به سمت اماکن زیارتی مسیحی در بیتالمقدس هموار میکردند همچنین تاریخ مردمی ارمنی میگوید که ارمنیها خانهای بر فراز کوه صهیون ساختند که از آن به عنوان کلیسا استفاده شد بنابراین محله ارمنیها در نزدیک کوه صهیون شد و کلیسای جامع یعقوب مقدس بعداً در آن محله ساخته شد.
واصلان را نیست جز چشم و چراغ از دلیل و راهشان باشد فراغ
کوشانیان در عهد فرمانروایی کانیشکا بر آسیای میانه فرمان میراندند و از راه فعالیتهای گستردهٔ بازرگانی ثروتی بزرگ جمعآوری کردند و در این دوره شهرها رونق بسیار پیدا کرده و تندیسگری بودایی و بنای معابد شکوفا شد. یکجانشینی، دگرگونی بزرگی در زندگی این کوچنشینان بهوجود آورد. آنها که تجربهای در هنر و معماری نداشتند، هر هنری را که در مسیر راهشان میدیدند و با ویژگیهای آنها تناسب داشت اقتباس میکردند. این منجر به زایش یک هنر بومیِ درخشان شد که از همآمیزی مفکورههای غربیِ یونانی-باختری با مفکورههای شرقی هندی و تعبیری از ویژگی مؤثر پرشور و پویای آسیای میانه تأثیر میپذیرفت.
رسول ارونقی کرمانی، سردبیر مجله اطلاعات هفتگی، مینویسد: «امیر عشیری در قصههای خود بهطور دقیق محل رفتوآمد قهرمانان را مینوشت. فیالمثل اگر قهرمانان قصه راهشان به پاریس یا هر شهر و دیاری میافتاد او از کوچهها، خیابانها و رستورانهای واقع در آن نام میبرد. غالباً هنگام نوشتن داستان، نقشهٔ شهر محل گذر و سکونت قهرمان را پیش رو داشت و یادداشت میکرد. یک بار شهربانی مرکز از او دعوت کرد که کلاسی در شهربانی تشکیل دهد و مسایل پلیسی و جنایی را تدریس نماید».
هر چه داری به راهشان انداز خویش را در پناهشان انداز
بارشان خروارها خروارها راهشان کهسارها کهسارها