راهبانی

معنی کلمه راهبانی در لغت نامه دهخدا

راهبانی. ( حامص مرکب ) رهبانی. عمل راهبان. راهداری. رجوع به راهبان شود.

جملاتی از کاربرد کلمه راهبانی

از جمله آنگلوساکسون‌ها می‌توان به «آنگل‌ها»، «گوت‌ها»، «فریزی‌ها» و «ساکسون‌ها» اشاره نمود. قبرهای منطقه ساتن هو، به همراه یادداشت‌های راهبانی چون عالیجناب «بید»، اطلاعات مربوط به تاریخ آن‌ها را بیان می‌کند.
باغ‌های قرون وسطایی ایتالیا با دیوارهایی محصور شده بودند و در آن‌ها پرورش سبزیجات، میوه‌ها و گیاهان دارویی رواج داشت. همچنین باغ‌های رهبانی ساخته می‌شد که مختص به مراقبه و نیایش طراحی شده بود تا مکانی آرام باشد. به‌طور کلی، انواع باغ‌های صومعه شامل باغ‌های آشپزخانه، باغ‌های درمانگاه، باغ‌های گورستان، باغ‌های دِیر و تاکستان‌ها بودند. صومعه‌های منفرد ممکن بود اشکال مختلفی داشته باشند؛ مثلاً دارای یک «صحن سبز»، قطعه‌ای از فضای سبز و درختان که اسب‌ها بتوانند در آن بچرخند، و همچنین یک باغ سرداب یا باغ‌های خصوصی برای مطیع‌ها، راهبانی که پست‌های خاصی در صومعه داشتند، باشند.