دوشاب دل. [ دِ ] ( ص مرکب ) آنکه هر لحظه چیزی خواهش کند. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) : عیش خود را تلخ سازد عاشق دوشاب دل خوش نیاید این شکرشیرینی از خسرو مرا.خان خالص ( از آنندراج ).گهی می چنگ می خواهد گهی عود بلی انگور هم دوشاب دل بود.سلیم ( از آنندراج ).|| خلیق و چسبان. ( از آنندراج ).
معنی کلمه دوشاب دل در فرهنگ فارسی
آنکه هر لحظ چیزی خواهش کند .
جملاتی از کاربرد کلمه دوشاب دل
عشق دوشاب دل آن روز که سودا می پخت مایه مهر برین شیره جان ها کم زد