قس الناطق

معنی کلمه قس الناطق در لغت نامه دهخدا

قس الناطق. [ ق ُس ْ سُن ْ ناطِ ] ( اِخ ) موضعی است نزدیک کوفه. ( منتهی الارب ). مصحف قس الناطف. ( معجم البلدان ). رجوع بدین کلمه شود.

معنی کلمه قس الناطق در فرهنگ فارسی

موضعی است نزدیک کوفه

جملاتی از کاربرد کلمه قس الناطق

ظهرالعالم ببسم الله الرحمن الرحيم .(25) انتهى . و هوالرسول على سكان عالمى الغيب و الشهادة ، و الناطق بالحق عن مقام الجمع على قطانسكنة الملك و الملكوت (26)
انا قول : ان الكتاب التكوينى الالهى و القرآن الناطق الربانى ايضانازل من عالم الغيب و الخزينة المكنونة الالهية ، مع سبعين الف حجابلحمل هذا الكتاب التدوينى الالهى ، و خلاص النفوس المنكوسة المسجونة من سجن الطبيعةو جهنامها، و هداية غرباء هذا الديار الموحشة الى اوطانها، و الا فان تجلى هذا الكتابالمقدس و المكتوب السبحانى الاقدس باشارة من اشارته و غمزة من غمزاته برفع بعضالحجب النورية للسماوات و الارضين لاحترقت اركانها او للملائكة المقربين اركانها اوللملائكة المقربين لاندكت انياتها. و نعم ما قيل :
93) من اصغى الى ناطق فقد عبده فان كان الناطق عن الله فقد عبدالله و ان كانالناطق عن ابليس فقد عبد ابليس . بحار، ج 72،ص 264
( محمد بن على عليهماالسلام : من اصغى الى ناطق فقد عبده فان كان الناطق عنالله فقد عبدالله و ان كان الناطق ينطق عن لسان ابليس فقد عبد ابليس ) (887)
43 - من اصغى الى ناطق فقد عبده فان كان الناطق عن الله فقد عبدالله و كان الناطقينطق عن لسان ابليس .
و در حديث ديگرى از امام باقر (عليهالسلام ) آمده است : من اصغى الى ناطق فقد عبده ،فان كان الناطق يؤ دى عن الله فقد عبد الله ، و ان كان الناطق يؤ دى عن الشيطان فقدعبد الشيطان : كسى كه به سخنگوئى گوش فرا دهد (و سخنش را بپذيرد) او راپرستش كرده ! اگر ناطق حكم خدا را مى گويد: پرستش خدا كرده ، و اگر از سوىشيطان سخن مى گويد پرستش شيطان كرده است !
من اصعى الى ناطق فقد عبده فان كان الناطق عن الله فقد عبدالله و ان كان الناطق عنابليس فقد عبد ابليس
حقى كاز سوى خدا بر عهده داريد و پيمانى را كه با او بسته ايد پذيرفته ايد و آنچهكرا كه پيغمبر خدا پس از خود در ميان شما باقى گذارده كتاب الله الناطق و قرآن صادقمى باشد كتابى كه نور آن ساطع و شعاع او فروزان و لامع و درخشان مى باشد اينقرآن دلائلش واضح و روشن و سرائرش ‍ منكشف و هويدا و ظواهرش متجلى و نورافكن وابتاع و پيروانش پرافتخار و مورد رشك و غبطه مردم جهان واقع شده اند.
برپايه برخى احاديث قرآن در قيامت با چهره اى نورانىمتمثّل شده ، از صفوف مسلمانان ، شهيدان ، پيامبران و فرشتگان مى گذرد و به هر صفكه مى رسد اهل آن صف با شگفتى مى گويند: اين كيست كه از نور و جمالى بهره مند استكه نصيب ما نشده است ! تا اين كه به آستان ربّ العزّه مى رسد و تحت العرش به سجدهمى افتد. پس خداوند تبارك و تعالى ندامى دهد: ياحجّتى فى الارض و كلامىالصادق الناطق ارفع راسك و سل تعط و اشفع تشفع ... (655). از اين روايت و مانندآن مهيمن بودن حقيقت قرآن بر انبياى سلف نيز به دست مى آيد؛ زيرا اگر بپذيريم كهمقام هر پيامبرى به اندازه كتاب اوست از آن جا كه قرآن مهيمن بر كتاب هاى انبياى سلفاست ، چنان كه درباره مهيمن بودن آن بر كتاب هاى پيشين آمده است : و مهيمنا عليه(656)، پس برخود آن بزرگواران كه مساوى با حقيقت آن كتاب ها بودند نيز مهيمنخواهد بود.
هارون الرشید در دوران حکومت خویش و به منظور تحکیم قدرت خلافت و پیشگیری از هرگونه مشکلات احتمالی در روند انتقال قدرت، سلسله تمهیداتی را در نظر گرفته و بر اساس آن سیستم جانشینی پیچیده‌ای طراحی کرد. بدین ترتیب، امین به عنوان جانشین هارون، پس از وی به خلافت می‌رسید و مأمون نیز به عنوان جانشین امین منصوب گشت و قاسم، فرزند دیگر هارون، جانشین مأمون شد. تمام این تصمیمات تبدیل به عهدنامه‌ای گشت که بر کعبه آویخته شد و به ایالات فرستاده شد، اما پس از مرگ هارون، امین با سلسله اقداماتی مأمون را تحت فشار قرار داد و مدتی پس از عزل قاسم، مأمون را از جانشینی عزل کرد و فرزند خود موسی را با لقب الناطق بالحق به عنوان جانشین خویش اعلام کرد که نامش را در خطبه، جایگزین نام مأمون ساختند. مأمون نیز در اقدامی متقابل هرگونه ارتباط با بغداد را قطع کرد و از فرمان‌های امین سرپیچی کرد و به ستیزی آشکار با وی پرداخت که نتیجهٔ آن، درگیری نظامی میان دو برادر بود. پس از مرگ هارون الرشید و پدیدار شدن اختلاف و درگیری میان مأمون و امین بر سر خلافت، طاهر عهده‌دار وظایف سنگین تری از سمت مأمون گشت و به کنشگری فعال و عنصری مهم در روند تصاحب قدرت توسط مأمون تبدیل گشت.