زشت منظر

معنی کلمه زشت منظر در لغت نامه دهخدا

زشت منظر. [ زِ م َ ظَ ] ( ص مرکب ) زشت روی. ( آنندراج ): مکنور؛ سطبر و زشت منظر و... ( منتهی الارب ).

معنی کلمه زشت منظر در فرهنگ فارسی

زشت روی مکنور و زشت منظر

جملاتی از کاربرد کلمه زشت منظر

ای که خود را در دل ما زشت منظر دیده ای رنگ خود را چاره کن، آیینه ما زرد نیست
عبدالله گفت : هيچيك از افراد قبيله ما زنى را كه ابوتراب را دوست داشته باشد و او رامولاى خود بداند به زنى نگرفته است ! حجاج گفت : اين هم به خدا فضيلتى است ! گفت: در قبيله ما همه زنان نذر كرده بودند كه اگر حسين كشته شود، ده شتر نحر كنند و بهنذرشان وفا كرده اند!! حجاج گفت : به خدا سوگند كه اين خود مايه افتخار است !! گفت: هيچيك از افراد ما از لعن و دشنام به ابوتراب سربازنزده ، و من دشنام و لعن بهفرزندانش حسن و حسين و مادرشان فاطمه را نيز اضافه مى كنم !! حجاج گفت : به خداقسم كه اين خود فضيلتى است !! عبدالله گفت : هيچ عربى از لحاظ ملاحت و زيبايى بهپاى ما نمى رسد! كه در اينجا حجاج به خنده افتاد و گفت : اما اين يك مورد را عبدالله توبهتر است كه مطرح نكنى ! پاسخ حجاج به اين لحاظ بود كه عبدالله هانى ، مردى بودبسيار كريه و زشت منظر، آبله رو، با چشمانى لوچ ، و دهانى كج ، و قيافه اى وحشتناك.
آتش دوزخ صورتهاى آنها را مى سوزاند و در جهنم زشت منظر خواهند زيست (104).
ای که خود را در دل ما زشت منظر دیده‌ای رنگ خود را چاره کن، آیینهٔ ما زرد نیست