گل پاره گان

معنی کلمه گل پاره گان در لغت نامه دهخدا

گل پاره گان. [ گ ُ رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان سراوان واقع در25000گزی جنوب خاوری سراوان ، کنار راه فرعی کوهک به سراوان. هوای آن گرم و دارای 55 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت وراه آن فرعی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

معنی کلمه گل پاره گان در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان سراوان

جملاتی از کاربرد کلمه گل پاره گان

نشست و ناله ز مرغان صبحخیز بخاست گشاد چهره و گل پاره کرد پیراهن
ما در سماع خرقه خود چون قمیص گل پاره ز عشق سرو قباپوش می‌کنیم
ما را نه برگ غنچه و نه صبر عندلیب کردیم از انتظار چو گل پاره پیرهن
گل پاره پاره شد ز غم رشگِ تازه، باز از بلبلان شنیده مگر گفت‌وگوی او
منم در عشق بی‌برگی که اندر باغ عشق او چو گل پاره کنم جامه ز سودای گلستانش
یک صبح، سینه چاک گذشتی ز گلستان گل پاره کرده است گریبان، به بوی تو
از دم صائب بود گشایش دلها جامه گل پاره از اشاره صبح است
بسکه ناخن زدم بسینه چو گل پاره شد سینه چون گریبان هم
چرا دراعه گل پاره پاره ست دهان پر شعله و دل پر شراره ست
نشکفد تا غنچه در گلزار نتوان برد فیض هرکه چون گل پاره می‌سازد گریبان مفت ماست