تازه گردانیدن

معنی کلمه تازه گردانیدن در لغت نامه دهخدا

تازه گردانیدن. [ زَ / زِ گ َ دَ ] ( مص مرکب ) تازه گرداندن. تازه کردن. احیا کردن. پس از منسوخ بودن ازنو معمول داشتن : و ابن حاتم مردی مسلمان عادل بود ودر میان مردمان سنت مصطفی ( ص ) تازه گردانیدی. ( تاریخ سیستان ). و این یوسانوس چون باز با قسطنطنیه رسید کیش ترسایی تازه گردانید. ( فارسنامه ابن البلخی ص 71 ). اسباب سیاست سلاطین آل سلجوق را بلواحق رسوم ستوده خویش تازه و زنده گردانید. ( راحة الصدور راوندی ).
- تازه گردانیدن نعمت ؛ تجدید نعمت. ارزانی داشتن آن. نعمت بخشیدن : و از اول نعمتی که خدای تعالی بر من تازه گردانید دوستی پدر و مادر بود. ( کلیله و دمنه ).رجوع به تازه و ترکیبات آن و تازه گشتن شود.

معنی کلمه تازه گردانیدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) تازه کردن

جملاتی از کاربرد کلمه تازه گردانیدن

بیستمین روز از ماه سی روزهٔ زرتشتیان ورهرام نامیده می‌شود. ورهرام یعنی پیروزی و وهرام ایزد یعنی پیروزی مقابل ستایش درباور ایرانیان پیروزی همواره با ارزش و قابل ستایش بوده‌است. به همین دلیل در اوستا سرودهای زیبایی در ستایش پیروزی آمده‌است. ایرانیان باستان پیش از آغاز هر کار گروهی، درنیایش گاه ویژه‌ای گرد می‌آمدند و سرودهای ستایش پیروزی را باهم می‌خوانند و با روانی نیرومند و اراده‌ای استوار برای کسب پیروزی، پای به میدان مبارزه زندگی می‌نهادند. این نیایش گاه‌ها به تدریج به نیایش گاه ورهرام ایزد معروف گشت. اکنون زرتشتیان دست کم ماهی یک بار، در روز ورهرام در نیایش گاه شاه ورهرام ایزد گردهم می‌آیند و اهورامزدا را نیایش می‌کنند و از او می‌خواهند که پیروزی را در زندگی بهره آنان گرداند و نیز همه کسانی را که به پیروی از پیام اشو زرتشت در تازه گردانیدن زندگانی، پیش بردن جهان هستی و گسترش آیین راستی می‌کوشند پیروز و سرافراز گرداند. اغلب زرتشتیان برای حضور در زیارتگاهها، آدریان و نیایش کردن همواره سدره و کستی برتن دارند.