معنی کلمه نوش گوی در لغت نامه دهخدا نوش گوی. ( نف مرکب ) شیرین گفتار : ای پسر می گسار نوش لب و نوش گوی فتنه به چشم و به خشم فتنه به روی و به موی.منوچهری.
جملاتی از کاربرد کلمه نوش گوی ای پسر میگسار، نوش لب و نوش گوی فتنه به چشم و به خشم فتنه به روی و به موی