نقاب پوش

معنی کلمه نقاب پوش در لغت نامه دهخدا

نقاب پوش. [ ن ِ ] ( نف مرکب )که نقاب بر رخ دارد. که صورتش ظاهر نیست. که روی بندو نقاب بر صورت زده است تا شناخته نشود. ماسک دار.

معنی کلمه نقاب پوش در فرهنگ فارسی

که نقاب بر رخ دارد ٠ که صورتش ظاهر نیست ٠ که روی ٠ بند و نقاب بر صورت زده است تا شناخته نشود ٠ ماسک دار ٠

جملاتی از کاربرد کلمه نقاب پوش

در طول سه‌ماههٔ نخست سال ۲۰۰۴، شماری از حملات ضد روزنامه‌نگاران در کرانهٔ باختری و نوار غزه به‌وقوع پیوست که گردان‌های شهدای الاقصی را در این زمینه مقصر شناختند. از همه شاخص تر حمله‌ای بود که به دفاتر کرانه باختری ایستگاه تلویزیون عرب العربیه انجام شد و در آن مردان نقاب پوشی که خود را از اعضای گردان‌ها می‌خواندند، شرکت داشتند. روزنامه‌نگاران فلسطینی در اعتراض به خشونت‌های فزاینده ضد اصحاب قلم در مورخه ۹ فوریه اعلام اعتصاب نمودند.
تب پرده پوش شمع کجا می شود حزین ؟ آن حسن شوخ را نکند در نقاب خط
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است می‌توان به هتل نقاب پوشان اشاره کرد.
پیشم ز تاب او تتقی بند لعل کار وز چشم سبز پوش سپهرم، نقاب ده
در نقاب زلف دیدم حسن او پنهان شده گفتم ای جان از جمال خود برافکن روی پوش