فضل دادن

معنی کلمه فضل دادن در لغت نامه دهخدا

فضل دادن. [ ف َ دَ ] ( مص مرکب ) برتری و ترجیح دادن. بهتر دانستن و بهتر و برتر شمردن :
آن کس که هر دو دید، مر ایوان خواجه را
بسیار فضل داد بر ایوان کسروی.فرخی.رجوع به فضل شود.

معنی کلمه فضل دادن در فرهنگ فارسی

برتری و ترجیح دادن بهتر دانستن و بهتر و برتر شمردن .

جملاتی از کاربرد کلمه فضل دادن

و گفته اند که عبودیّت بیزاری نمودن است از حول و قوّت و اقرار دادن که آنچه بدو میرسد همه از فضل و منّت و انعام حقّست جَلَّ جَلالُهُ.
O از اين چند آيه استفاده مى شود كه قرار دادن چهار شاهد يا چهار سوگند آن هم با لعنت و غضب براى اثبات زنا، نشانه ى آن است كه خداوند با فضل و رحمت خود از طريق اينگونه احكام مانع رسوايى شده و گرنه هر روز هزاران مرد و زن يكديگر را رسوا و قبيله ها و فاميل ها را به تباهى مى كشاندند.
جهت ديگر فضل الهى كه در ارتباط زندگان به مردگان است فايده دادن خيرات زندههاست كه براى مرده ها انجام مى دهند و در اين مقام روايات و داستانهاى افزون از شمار است.