معنی کلمه زشت کیش در لغت نامه دهخدا
وگر تیره جانی بود زشت کیش
همان روز چون خواند ایزدش پیش
سیه روی خیزد زشرم گناه
سوی چینود پل نباشَدْش ْ راه.اسدی ( گرشاسبنامه چ یغمائی ص 137 ).سپهدار گفت ای بد زشت کیش
خوی بد چنین آورد کار پیش.اسدی ( گرشاسب نامه ایضاً ص 45 ).مگر کآن فرومایه زشت کیش
بکارش نیاید خرپشت ریش.سعدی ( بوستان ).غازیان غیب چون از حلم خویش
حمله ناوردند بر تو زشت کیش.مولوی ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).رجوع به زشت و دیگر ترکیبهای آن شود.