عادت داشتن

معنی کلمه عادت داشتن در لغت نامه دهخدا

عادت داشتن. [ دَ ت َ ] ( مص مرکب ) خو گرفتن به چیزی : چنان دانم که بسیار خوردن عادت داری. ( گلستان ).

معنی کلمه عادت داشتن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) خوگر بودن معتاد بودن .

جملاتی از کاربرد کلمه عادت داشتن

مؤ لف : اخبار درباره عادت داشتن رسول خدا(صلى الله عليه و آله ) به مسواك و سنتقرار دادن آن از طريق شيعه و سنى بسيار زياد است .
در سال ششم جنگ، آن‌ها سرانجام به موریا رسیدند و با سپاه آزوگ در مقابل دروازه دیمریل جنگیدند. به دلیل عادت داشتن ارک‌ها به جنگ در شب و نبود آفتاب، ابتدا بخت از دورف‌ها روی برگرداند اما پس از طلوع آفتاب جنگ داشت به نفع دورف‌ها پیش می‌رفت که با رجز خوانی ناین دوم، آزوگ پا به میدان جنگ گذاشت و با ورود او و افرادش به جنگ، برادر تورین فوندین پسر دوم تراین دوم به همراه خویشاوند مستقیمش فوندین پدر بالین کشته شد و تورین و تراین دوم زخم برداشتند؛ طوری‌که تراین از یک چشم نابینا شد. وی در این جنگ به دلیل استفاده از یک تنه بلوط برای دفاع از خودش در برابر ضربات دشمن به سپربلوط معروف گشت.