نوشر

معنی کلمه نوشر در لغت نامه دهخدا

نوشر. [ ن َ ش َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان رودبنه بخش مرکزی شهرستان لاهیجان ، در 24 هزارگزی مغرب لاهیجان ، در جلگه معتدل هوای مرطوب واقع است و 356 تن سکنه دارد. آبش از حشمت رود شعبه ای از سفیدرود،محصولش غلات و برنج و ابریشم و کنف ، شغل اهالی زراعت و صید ماهی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

معنی کلمه نوشر در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان رودبنه بخش مرکزی شهرستان لاهیجان ٠ در ۲۴ هزار گزی مغرب لاهیجان در جلگ. معتدل هوای مرطوبی واقع است ٠ آبش از حشمت رود - شعبه ای از سفید رود - محصولش غلات و برنج و ابریشم و کنف شغل اهالی زراعت و صید ماهی است ٠

جملاتی از کاربرد کلمه نوشر

تا سال ۱۳۷۴ شهر خشکبیجار نیز زیرمجموعه بخش خمام بوده که به نام «بخش خمام و خشکبیجار» اداره می‌شده‌است. در سال ۱۳۷۴ بخش خشکبیجار به مرکزیت شهر خشکبیجار و با دو دهستان نوشر و حاجی بکنده تصویب و از بخش خمام جدا گردید.
بعد از شکست مجاهدین و کشته شدن میرزا کوچک خان، کردآقاجان چند سالی در نوشر سکونت داشت. این موضوع با توجه به سرقت هایی که به آنان نسبت داده می شد، مشکلات و ناراحتی هایی را برای ساکنین بوجود آورده بود و پیگیری این موضوع توسط کدخدای اشکلک منجر به ضرب و شتم جدی ایشان شد.
شایان ذکر است که قبل از راه اندازی موتورخانه برای سفید کردن برنج، از نیروی آب (انرژی پاک) در اشکلک بهره گرفته می شد و با آب دانگه سفید کردن برنج انجام می شد. در اشکلک 5 آب دانگه وجود داشت که به شرح زیر به موقعیت مکانی آن ها اشاره می گردد: آب دانگه مشت یعقوب خلقی در جور محله بالاتر از پل اشکلک روخانه، میان آب دانگه متعلق به کبل عیسی محمدپور که بعدها تبدیل به منبع چای شد که در ادامه به آن اشاره خواهد شد. آب دانگه حاج رمضان توکلی در محوطه مشتی رضا رضازاده، آب دانگه کبل مسلم که کمی بالاتر از خانه بهداشت اشکلک در نزدیکی مسجد قرار داشت و آب دانگه مشتی محمد شعبان نژاد در نوشر که بعد از بی بالان نهر قرار داشت.