حاسوس

معنی کلمه حاسوس در لغت نامه دهخدا

حاسوس. ( ع اِ ) جاسوس و بعضی گفته اند با مهمله جاسوس است در خیرو نیکی و با معجمه در شرو بدی. || ( ص ) مرد بدیُمن. ( منتهی الارب ). || قحطسال سخت.

معنی کلمه حاسوس در فرهنگ فارسی

مرد بدیمن سال قحط جاسوس

جملاتی از کاربرد کلمه حاسوس

او بود که همسرش نیکلای اسکوبلین را تشویق کرد تا به‌عنوان حاسوس برای کمیساریای خلق در امور داخلی و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی کار کند.