کشت و برز
معنی کلمه کشت و برز در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه کشت و برز
صاحب حدود العالم درباره سرخس چنین میگوید: سرخس شهری است بر راه اندر و اندر میان بیابان نهاده و ایشان را یکی خشک رود(فصلی) است کهاند میان بازار میگذرد و بوقت آبخیز اندرو آب رود و بس جای با کشت و برز است و مردمان قوی ترکیباند و جنگی و خواسته ایشان شتر است.
ابوعبدالله حاکم، سلومد را از توابع ولایت خواف ذکر کرده و نوشتهاست: ابوقابوس، که مدتها مَلِکِ شام بود، از سلومد خواف است. دهخدا، به نقل از حدود العالم، دربارهٔ این شهر، نوشتهاست: شهرکی است به خراسان، در حدود نیشابور، با کشت و برز و و از وی کرباس خیزد. امروزه سلامه و سلامی، خوانده میشود و از روستاهای آباد ناحیه خواف است. کوشکی قدیمی، حدود نیم قرن قبل از این، در آنجا از زیر خاک بیرون آموردند که به همت مالک آن، بازسازی و تکمیل شد.
در حدودالعالم آمدهاست: «گرگان شهری است مر او را ناحیتی بزرگ است و سوادی خرم و کشت و برز بسیار و نعمت فراخ [دارد] و سرحد میان دیلمان و خراسان… شهر به دو نیم است، شهرستان است و بکرآباد، و رود گرگانرود کز طوس برود، به میان این هر دو نیمه بگذرد…».
شهری بزرگ است به خراسان و خرم و مستقر خسروان بودهاست اندر قدیم، و اندر وی بناهای خسروان است با نقشها و کارکردهای عجیب و ویران گشته، آن را آتشکده نوبهار خوانند و جای بازرگانان است و جائی بسیار نعمت است و آبادان، و بارکدهٔ هندوستان است و او را رودیست بزرگ از حدود بامیان برود، و به نزدیک بلخ به دوازده قسم گردد و به شهر فرود آید، و همه اندر کشت و برز روستاهای او بکار شود، و از آنجا ترنج و نارنج و نیشکر و نیلوفر خیزد، و او را شهرستانی است با بارهٔ محکم و اندر ربض او بازارهای بسیار است.