کیشی خان

معنی کلمه کیشی خان در لغت نامه دهخدا

کیشی خان. ( اِخ ) دهی از دهستان انگوران است که در بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع است و 302 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

جملاتی از کاربرد کلمه کیشی خان

به روایتی علی کیشی مادیانی را با اسبان افسانه‌ای جفت می‌کند و از آن دو کره اسب به دنیا می‌آیند که ظاهر نحیف و لاغری داشته‌اند وقتی خبر به گوش حسن خان ارباب پدر روشن می‌رسد دستور می‌دهد تا یکی از کره اسبها را به او بدهند که علی کیشی نیز همین کار را می‌کند و در کمال صداقت یکی از کره‌ها را به حسن خان می‌دهد ولی حسن خان با توجه به ظاهر نحیف کره اسب تصور می‌کند که علی کیشی به او خیانت کرده و این امر را توهینی سخت نسبت به خود تلقی می‌کند و کره اسب را پس می‌فرستد و دستور می‌دهد چشمان علی کیشی مهتر خود را درآورند و وی را کور کنند. پس از این واقعهٔ تلخ، اورشان پسر علی کیشی لقب کوراوغلو به خود می‌گیرد. کۏراۏغلۇ به ترکی یعنی کورزاده یا پسر مرد کور. برخی دیگر وجه تسمیهٔ آن را به گوور اۏغلۇ یعنی زادهٔ پهلوان جنگجو می‌دانند. همچنان‌که کوراوغلۇ در زبان ترکی ترکمنی، گوراوغلو تلفظ می‌شود.