کژ نهاد
معنی کلمه کژ نهاد در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه کژ نهاد
زین روزگار بیبر و گردون کژ نهاد یک رنج بازگوی که من آن نیافتم
تیغ زن چون آفتابی راست وان کت کژ نهاد حادثاتش در زمین چون سایه مدفون کرده اند
جهان سفله چنان کژ نهاد و کور دل است که باز می نشناسد صدیق را ز عدو
چو چشم ستمگستر کژ نهاد به درگاه سالار کشور فتاد