کله بن

معنی کلمه کله بن در لغت نامه دهخدا

کله بن. [ ک َ ل ِ ب ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کیاکلاست که در بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع است و 410 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

جملاتی از کاربرد کلمه کله بن

بسته کمر بندگی تو همه احرار از سر کله خواجگی و کبر نهاده
کله بر زمین زد فرزونده ماه فلک چاک زد جیب نیلی قباه
ملک دل صاحب نظران زیر و زبر شد زان فتنه که خفته‌ست به زیر کله تو
در کمین رهنوردان مینشست هم کله میبرد و هم سر میشکست
زهی زشرم کله داریت دل بدخواه شکسته بسته و در هم شده چو چین قبا
کله هر کس که بد بین بود اینک در لجام بینی هرکس که خودسر بود اینک در مهار
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت دهستان کله گان برابر با ۴٬۳۵۹ نفر بوده‌است.
دریغ خربچگانی که چون غلام شدند مزین از کله تیز پود شلوارم
چه شود؟ از سر بوسی برخیز در تو این قدر کله داری نیست؟
عشق بنمود کله گوشه و چون دید مرا چه زنخها که برین خرقه و دستار آورد
فیسک در فیلم کله‌پاک‌کن نقش مرد روی سیاره را داشت و دست‌اندرکاران فیلم از وی و سیسی اسپیسک «تشکر ویژه» می‌کنند.
کله گوشه چرخ خواهی سپردن ترا پای بی زحمت موزه بهتر