کلنجار رفتن

معنی کلمه کلنجار رفتن در فرهنگ معین

( ~ . رَ تَ ) (مص ل . ) (عا. ) ور رفتن ، سر و کله زدن .

معنی کلمه کلنجار رفتن در ویکی واژه

(عا.)
ور رفتن، سر و کله زدن.

جملاتی از کاربرد کلمه کلنجار رفتن

در یکی از دیدارهایشان هدایتعلی به او پشنهاد می‌کند خودش را به دیوانگی بزند و به دارالمجانین بیاید. محمود در دیوانگی هدایتعلی شک می‌کند و وقتی از ساختگی بودن جنونش می‌پرسد، هدایتعلی پاسخی نمی‌دهد. محمود پس از کلنجار رفتن با خود به «دستور بوف کور عمل» می‌کند و با خواندن یکی از کتاب‌های دکتر همایون خودش را به دیوانگی می‌زند و او را به دارالمجانین می‌آورند.