کار در گره ماندن. [ دَ گ ِ رِه ْ دَ] ( مص مرکب ) برنیامدن حاجت. ( آنندراج ) : در گره هرگز نخواهد ماند کارم چون صدف شوخی گوهر گریبان چاک میسازد مرا.صائب ( از آنندراج ).نماند کار هرگز در گره پرهیزکاران را که از دیوار پیش راه یوسف در شود پیدا.صائب ( از آنندراج ).
جملاتی از کاربرد کلمه کار در گره ماند
بر تو پوشیده جوهری چندست که از آنجمله کار در بندست
هنوزش قلم کار در لاله داشت که در چشم نرگس نظر میگماشت
دیده که بیمار بود در ته پایش پیشگه پای او به کار در آمد
قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِینَ مِنْکُمْ میداند اللَّه کار در بندان از شما، وَ الْقائِلِینَ لِإِخْوانِهِمْ و ایشان که فرایاران خویش میگویند، هَلُمَّ إِلَیْنا که محمّد گذار و بما آی، وَ لا یَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِیلًا (۱۸) و بجنگ نیایند مگر اندکی.
او فرزند صدرالشّعرا غلامحسینمیرزا، نوهٔ ایرج پسر فتحعلیشاه و نتیجهٔ فتحعلی شاه قاجار بود. تحصیلاتش در مدرسه دارالفنون تبریز صورت گرفت و در همان مدرسه مقدمات عربی و فرانسه را آموخت. وقتی امیرنظام گروسی مدرسه مظفری را در تبریز تأسیس کرد، ایرج میرزا سمت معاونت آن مدرسه را یافت و در این سمت مدیریت ماهنامه ورقه (نخستین نشریه دانشجویی تبریز) را برعهده گرفت. در نوزده سالگی لقب «ایرج بن صدرالشعرا» یافت. لیکن بزودی از شاعری دربار کناره گرفت و به مشاغل دولتی مختلفی از جمله کار در وزارت فرهنگ (معارف آنزمان) پرداخت. سپس به استخدام اداره گمرک درآمد و پس از مشروطیت هم در مشاغل مختلف دولتی از جمله وزارت کشور در سمت فرماندار آباده و معاونت استانداری اصفهان خدمت کرد. ایرج میرزا در پی یک سکته قلبی در منزلی در تهران درگذشت. ایرج میرزا به زبانهای فارسی، ترکی آذربایجانی، عربی و فرانسه تسلط داشت و روسی نیز میدانست و خط نستعلیق را خوب مینوشت. آرامگاه ظهیرالدوله خانه ابدی ایرج میرزا شد.