کاکن

معنی کلمه کاکن در لغت نامه دهخدا

کاکن. [ ک َ ] ( اِخ ) سمعانی گوید: گمان میکنم که قریه ای از قرای بخاراباشد. رجوع به اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 22 شود.

جملاتی از کاربرد کلمه کاکن

شاخه ساکن مهاباد این ایل در جنوب مهاباد به سر می‌برد که امروزه یکجانشین شده‌اند. منطقه ییلاق (تابستانی) آنان کده، لسیو و کاکن می‌باشد. گذران زندگی آنان از گله داری و کشت توتون، گندم، جو، چغندر و حبوبات است. ایشان مسلمان و پیرو مذهب شافعی هستند. در حال حاضر ایل منگور با جمعیتی نزدیک به ۱۰هزار نفر در نواحی مهاباد، پیرانشهر و بوکان و تا مرز عراق ساکن هستند.