کبرک

معنی کلمه کبرک در لغت نامه دهخدا

کبرک. [ ک َ ب ِ رَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کاغذ کنان بخش کاغذ کنان شهرستان هروآباد. سکنه 123 تن. آب از چشمه. محصول غلات. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
کبرک. [ ک َ ب َرَ ] ( اِ ) گیاهی است خاردار که آن را به عربی خسک وبه شیرازی خار سوهک و به صفاهانی هروا گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). در مغرب حمض الامیر خوانند. ( برهان ).

جملاتی از کاربرد کلمه کبرک

تپه حلی کبرک مربوط به هزاره اول قبل از میلاد است و در شهرستان سمنان، بخش مهدیشهر، روستای فولاد محله واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۱ دی ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۴۶۴۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.