کر شدن. [ ک َ ش ُ دَ ]( مص مرکب ) صمم. ( دهار ) ( ترجمان القرآن ). طرش. ( منتهی الارب ). اصمام. ( یادداشت مؤلف ). ناشنوا گردیدن. از دست دادن قوه شنوائی. زایل شدن حس سمع : برآمدیکی گرد و برشد خروش همه کر شدی مردم تیزهوش.فردوسی.چون چون و چرا خواستم و آیت محکم در عجز بپیچیدند این کور شد آن کر.ناصرخسرو.کر شود باطل از آواز حق کور کند چشم خطا را صواب.ناصرخسرو.رجوع به کر شود.
معنی کلمه کر شدن در فرهنگ فارسی
صمم . طرش . ناشنوا گردیدن .از دست دادن قوه شنوائی
جملاتی از کاربرد کلمه کر شدن
استفاده از یک هدفون با صدای بسیار بالا میتواند باعث آسیب جدی به کاربر و حتی کر شدن شود؛ در تلفنهای همراه هوشمند، معمولاً هنگامیکه کاربر صدا را از مقدار خاصی بالاتر میبرد، پیغامی برای هشدار به کاربر نمایش داده میشود.