کسیل

معنی کلمه کسیل در لغت نامه دهخدا

کسیل. [ ک ُ ] ( اِ ) گسیل. رجوع به گسیل شود. در فرهنگ ناظم الاطباء به این کلمه ( با کاف تازی ) معانی نامزد و منتخب شده و روانه سفر و دفع و طرد داده شده است.

معنی کلمه کسیل در فرهنگ فارسی

گسیل . معانی نامزد و منتخب شده و روانه سفر و دفع و طرد داده شده است .

جملاتی از کاربرد کلمه کسیل

این جزیره‌ها (جزیره را به مالزیایی پالائو می‌گویند) از این قرارند: بورونگ، دات، کورامان، پاپان، روسوکان کسیل و روسوکان بسار.
شیخ الاسلام گفت: که وقتی عمرو عثمن مکی را وام برامد بمکه، برخاست بصباهان آمد بنزدیک شیخ علی سهل سپاهانی٭ تا ویرا یاری دهد علی سهل وام وی معلوم کرد، که چند است؟ و آنرا تمام راست کرد، و سفینه کرد بمکه، و او را آگاه نکرد، و او را بنواخت و کسیل کرد وی می‌آید و دل ازوام پر اندیشه چون بمکه رسید، وام باز داده بود و برآسود.