کالمه

معنی کلمه کالمه در لغت نامه دهخدا

کالمه. [ ل ُ / ل َ م َ / م ِ ] ( ص ) کالم. ( آنندراج ). زن بیوه. زن شوی مرده. || زن که دوشیزگی او ربوده باشند :
عنین که وصالی پس سالیش نبودی
با کالمه پیر بصد حیله و دستان
امروز بدان حد بودش زور که یکشب
صد بکر کند حامله از قوت حمدان.ملامظهر ( از آنندراج ).رجوع به کالم شود.
کالمه. [ م ِ ] ( اِخ ) دم -اگستن . مورخ فرانسوی که در سال 1672 در ناحیه ای نزدیک کومرسی بدنیا آمد و در سال 1757 م. درگذشت. وی مؤلف تاریخ لورن است.

معنی کلمه کالمه در فرهنگ فارسی

دم اگوستن مورخ فرانسوی ( و. نزدیک کمرسی ۱۶۷۲ - ف. ۱۷۵۷ م . ) . اوراست : تاریخ لرن .
( صفت اسم ) زنی که شوهرش مرده یا طق گرفته باشد بیوه : [ پای تو از میانه رفت و زنت ماند کالم که نیز نکند شوی ] .

جملاتی از کاربرد کلمه کالمه

شله شلغم، پلو لیزک، پلو کنگر، ترشی سرکه جاشیر، ترشی خرکگ، کالمه کرکو، ترشی بی لهر،