کباب تر. [ ک َ ب ِ ت َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کباب آبدار. || برف. ( آنندراج ). - کباب تر از ران آهو ؛ کباب آبدار از گوشت ران آهو. - || کنایه از پرگالهای برف است که در ایام زمستان می بارد. ( برهان ) ( آنندراج ) : کباب تر از ران آهوی نر نمک ریخته آب را در جگر.نظامی ( از آنندراج ).
معنی کلمه کباب تر در فرهنگ فارسی
کباب آبدار برف
جملاتی از کاربرد کلمه کباب تر
بدین میوه قناعت کن بیار ام شکار آرد کباب تر دهد رام
با دل پرخون من ای تندخو کاوش مکن صرفه هیهات است آتش زین کباب تر برد
با کباب تر نمک را التیام دیگرست سینه مجروحان به جان شور قیامت می خرند
از دل خونشده ام چهره جانان داغ است از کباب تر من آتش سوزان داغ است
کبابش را شراب از پی رسیده ز خونی کز کباب تر چکیده
شد به دشواری دل از لعل لب دلبر جدا این کباب تر به خون دل شد از اخگر جدا
حال دل دور از عقیق آتشین او مپرس این کباب تر به خون دل شد از اخگر جدا
به دلهای فگار آن لعل روشن گوهر آویزد که اخگر بر کباب تر به آسانی درآویزد