کامیلوس

معنی کلمه کامیلوس در لغت نامه دهخدا

کامیلوس. ( اِخ ) یکی از سرداران بزرگ روم است که شش بار به مقام تریبونوس سپاهی رسید. و در سال 396 ق.م. دیکتاتورشده و بر شهر ویی حمله برد، و بر آن شهر غالب گشت. سپس از کار کناره گرفت و در 390 پ. م. چون مردم گالیا به روم حمله بردند باز به مقام دیکتاتوری رسید و سرانجام در 365 ق.م. به مرض طاعون درگذشت. ( تاریخ تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ).

جملاتی از کاربرد کلمه کامیلوس

در ۳۹۰ ق. م، یک سپاه گل‌ها ارتش روم را در نبرد آلیا شکست داد و سپس روم را غارت کرد که نخستین غارت تاریخ روم بود. نویسندگان باستانی نوشته‌اند که در ۳۸۹ ق.م. اتروسکان و ولسکیان و اکوئیان همگی سپاهی راست داشتند و به خیال بهره‌برداری از این ضربهٔ وارده بر روم برآمدند. بر طبق نوشته‌های لیویوس و پلوتارک، اکوئیان سپاه خویش را در بولای[یادداشت ۲] متجمع کردند. با این‌حال، دیکتاتور مارکوس فوریوس کامیلوس شکست سنگینی بر ولسکیان وارد کرد و سپاه اکوئیان را غافلگیر نموده هم لشکرگاه و هم شهرشان را متصرف شد. برطبق گفتهٔ لیویوس، در ۳۸۸ ق.م. بار دیگر یک سپاه روم قلمرو اکوئیان را ویران کرد و این‌بار با مقاومتی مواجه نشد.
پس از استعفای یک دیکتاتور نمی‌توانستند وی را در برابر اقداماتی که در دوران تصدی سِمتش انجام داده‌است بازخواست کنند. البته چند مورد استثنایی به چشم می‌خورد، از جمله قضیه پیگرد مارکوس فوریوس کامیلوس به خاطر دزدیدن غنائم وی، و احتمالاً قضیهٔ لوسیوس مانلیوس کاپیتولینوس در ۳۶۲ که تنها به سبب تهدید جان یک تریبون توسط پسرش تیتوس از سِمت دیکتاتوری اش معزول شد. البته برخی محققین ادعا می‌کنند که یک دیکتاتور تنها در طول مدت تصدی سِمتش از مصونیت برخوردار بود، و به لحاظ نظری امکان‌پذیر بود که وی را به اتهام فساد مورد بازخواست قرار دهند.