کرزوان

معنی کلمه کرزوان در لغت نامه دهخدا

کرزوان. [ ک ُ زُ وا ] ( اِخ ) کرزبان. شهری است [ به خراسان از گوزکانان ] بر کوه نهاده با نعمت بسیار و هوائی خوش و اندر قدیم جای ملوک گوزگانان آنجا بودی. ( حدود العالم ). شهری است کوهسار نزدیک طالقان و کوهستان آن متصل به کوهستان غور است. ( از معجم البلدان ).
از درون رشنه [ ؟ ] تا کهپایه های کرزوان
سبزه از سبزه نبرد لاله زار از لاله زار.فرخی.بیشه های کرزوان از لاله زار و شنبلید
گاه چون بیجاده گردد گاه چون زر عیار.فرخی.

جملاتی از کاربرد کلمه کرزوان

از دوران رشنه (؟) تاکهپایه های کرزوان سبزه از سبزه نبرد، لاله زار از لاله زار