کج بحثی. [ ک َ ب َ ] ( حامص مرکب ) عمل کج بحث. یاوه گویی و نامعقولی در مباحثه. ( ناظم الاطباء ). خطا رفتن در مباحثه و یاوه گویی. ( فرهنگ فارسی معین ) : خروشان از کجک دیدم چو فیلان را یقینم شد که عاجز می توان کردن بکج بحثی فلاطون را.میرزا معزفطرت.
معنی کلمه کج بحثی در فرهنگ فارسی
خطا رفتن در مباحثه و یاوه گویی .
جملاتی از کاربرد کلمه کج بحثی
به تمکین خموشی بر نیاید هیچ کج بحثی که گردد راست قلابی که در کام نهنگ افتد