کلبیون. [ ک َ بی یو ] ( اِخ ) اولاد ابوالحسن کلبی که مدت 95 سال از دست خلفای فاطمی در جزیره صقلیه ( سیسیل ) امارت داشتند و حسن بن علی از نسل ابوالحسن کلبی ، مؤسس این سلسله است و او از جانب منصور در 335 مأمور فتح این جزیره شد و آن را تسخیرکرد. پس از مرگ منصور به روزگار معز فاطمی حسن بن علی از صقلیه به مصر بازگشت و پسر وی ابوالحسن احمد بجای او حکم می راند. ده تن از این سلسله در مدت 95 سال امارت صقلیه داشتند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به کلبی جعفربن محمد و کلبی حسن بن علی شود. کلبیون. [ ک َ بی یو ] ( اِخ ) رجوع به کلبی ها درهمین لغت نامه شود.
معنی کلمه کلبیون در فرهنگ عمید
گروهی از فلاسفۀ یونان که فضیلت و سعادت را در ترک لذات و تجملات دانسته و با جامۀ ژولیده و سر و پای برهنه به سر می بردند و آداب ورسوم اجتماعی را تخطئه می کردند.
معنی کلمه کلبیون در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] کلبیون گروهی از یونانیان هستند که یک روش زهد منشی خیلی افراطی داشته اند. شخصیت خیلی معروفشان، دیوژن است و قبل از او استاد دیوژن به نام انتیس تنس است. اعتقادات این ها در واقع از منشعبین سقراط شمرده می شوند که بخشی از روش سقراط را به نحو افراطی دنبال می کردند و چون سعادت را از درون خود انسان جستجو می کنند، ملاک سعادت را درون خود انسان و بی نیاز از بیرون می دانند که خیلی به فکر دین بودا نزدیک می شود و این که باید کوشش کرد تا حد امکان نیازها را از بیرون قطع کرد تا انسان از ناحیه درون خودش حالت غنا و بی نیازی پیدا کند. دیوژن و اسکندر مقدونی داستان دیوژن و اسکندر مقدونی معروف است که بعد از آن که اسکندر در جایی فاتح شده بود همه طبقات و از جمله دانشمندان به دیدن او می آمدند و تبریک میگفتند. دیوژن نیامد. اسکندر گفت: حال که او نیامده ما به سراغ او میرویم و رفت. دیوژن در بیابان، لخت و عور آفتاب گرفته بود اسکندر با سران سپاه میرفت. دیوژن از دور صدای سم اسب ها را شنید. خیلی تعجب کرد و خودش را نیم خیز کرد. اسکندر آمد بالای سر دیوژن و قدری با او صحبت کرد. دیوژن خیلی با بیاعتنایی جواب داد. بعد اسکندر گفت از من چه میخواهی؟ گفت: اینکه بروی کنار و سایه ات را از سر من کم کنی، چون آفتاب گرفته بودم و تو مانع شدی. اسکندر خیلی متعجب شد و با خود گفت: یعنی تا این حد استغنا و بی نیازی؟! وقتی آمد بیرون، سران سپاه داشتند انتقاد میکردند که این مرد چه قدر احمق بود. ولی اسکندر خیلی تحت تأثیر قرار گرفته بود و این جمله معروف را گفت که «اگر اسکندر نبودم دوست داشتم دیوژن باشم».
منبع ...
جملاتی از کاربرد کلمه کلبیون
دیوژن یا دیوجانس کَلْبی (به یونانی: Διογένης ὁ Σινωπεύς؛ حدود ۴۱۲–۳۲۳ پیش از میلاد) در سینوپ در اجتماع ایونیان در آسیای صغیر زاده شد که امروزه آن را ترکیه میخوانند. او یکی از پایهگذاران فلسفه مکتب کلبیون بهشمار میرود. او در جوانی به آتن رفت و به تحصیل فلسفه پرداخت. وی از مبلغین سادهزیستی بود، چنانکه گفته میشود سرمایهاش یک عصا، یک بالاپوش و یک کاسه (کوزه) بودهاست. حکایات زیادی نشاندهندهٔ ستایش وی از زندگی به شیوه سگ (به عربی: كلب) میباشد. او در سال ۳۲۳ پیش از میلاد در شهر کورینتوس وفات یافت.
دیوژن را، در کنار آنتیستنس و هیپارچیا، یکی از پایهگذاران مکتب فلسفی مکتب کلبیون میدانند. با اینکه میگویند او بیش از ده کتاب را تألیف کرده و هفت نمایشنامه تراژدی نیز نوشته، هیچ نوشتهٔ مکتوبی از دیوژن برجا نماندهاست. ایدههای کلبیان از نحوه تعلیم و زندگی آنان جدا نیستند؛ بنابراین، تمام آنچه امروزه از دیوژن میدانیم مربوط به حکایات و جملات منسوب به او در متون کلاسیک است.