امین ملک

معنی کلمه امین ملک در لغت نامه دهخدا

امین ملک. [ اَ می م َ ل ِ ] ( اِخ )پسردایی و پدرزن جلال الدین خوارزمشاه. در موقع حمله ٔچنگیزخان حاکم هرات بود و در وقت عبور جلال الدین از آب سند وی به برشاوور منهزم و در آنجا بدست قوم مغول کشته شد. این شخص را مورخان باشکال مختلف امین ملک ،امین الملک ، یمین ملک ، امیرخان و ملک خان نوشته اند. ( از تاریخ جهانگشای جوینی چ لیدن ص 147 و حاشیه همان صفحه ) ( از تاریخ مغول عباس اقبال ص 37 و 59 و 111 ).

معنی کلمه امین ملک در فرهنگ فارسی

پسر دایی و پدر زن جلال الدین خوارزمشاه .

جملاتی از کاربرد کلمه امین ملک

اثیر دین امین ملک زین دولت آن صدری که بر درگاه او دولت میان هر روز در بندد
ای فخر عصر، مؤتمن دین ، امین ملک در دل ترا ز آتش انده مباد سوز
امیر مملکت‌گشا امین ملک پادشا معین دین مصطفی ضمین رزق‌خوارها
- شهر در دست لاتها، امین ملک شاهی (آینه جنوب)
امان ملک امین ملک جهان‌ کرم سحاب جود محیط شرف سپهر وقار
این شد امین سلطان و آن شد امین ملک این مالک یمین شد و آن مالک یسار
طراوت رخ ایمان امین ملک امان حرارت دل مأمون حبیب روح امین
ثقه الدین امین ملک عمر کز عمر برده وقت عدل سباق
سلاله ملکی سازد ای امین ملک سعادت ازلی ساید ای امین هدی