انقطاعی

معنی کلمه انقطاعی در لغت نامه دهخدا

انقطاعی. [ اِ ق ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به انقطاع.
- نکاح انقطاعی ؛ متعه. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه انقطاعی در فرهنگ فارسی

منسوب به انقطاع . یا نکاح انقطاعی متعه .

جملاتی از کاربرد کلمه انقطاعی

در پایان دوره زارزی انقطاعی در نشانه‌های باستان شناختی پدید می‌آید، که احتمال دارد ناشی از آب و هوای نامناسب موسوم به یانگر درایاس در فاصله ۱۳۰۰۰ تا ۱۱۰۰۰ سال پیش باشد. در این دوره که سردتر یا خشک‌تر بوده است، ناحیه زاگرس، با ارتفاع بین ۶۰۰ تا ۱۵۰۰ متر بالاتر از سطح دریا، تقریباً فاقد پوشش درختی بوده است. در نتیجه، انسان‌ها مجبور شدند برای یافتن غذا به ارتفاعات پایین‌تر بیایند و با اجداد وحشی بزسانان مواجه شدند.
و گفت: دردی بوقت انتباه از غفلت و انقطاعی از حظ نفسانی و لرزیدن از بیم قطیعت فاضلتر از عبادت انس و جن.
در پایان دوره زارزی انقطاعی در نشانه‌های باستان شناختی پدید می‌آید، که احتمال دارد ناشی از آب و هوای نامناسب موسوم به یانگر درایاس در فاصله ۱۳۰۰۰ تا ۱۱۰۰۰ سال پیش باشد. در این دوره که سردتر یا خشک‌تر بوده‌است، ناحیه زاگرس، با ارتفاع بین ۶۰۰ تا ۱۵۰۰ متر، تقریباً فاقد پوشش درختی بوده‌است. در نتیجه، انسان‌ها مجبور شدند برای یافتن غذا به ارتفاعات پایین‌تر بیایند و با اجداد وحشی بزسانان مواجه شدند.