انگز

معنی کلمه انگز در لغت نامه دهخدا

انگز. [ اَ گ ُ ] ( اِ ) بیلی که با آن زمین را هموار سازند. ( از برهان قاطع ) ( از هفت قلزم ) ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ). غلیج. و رجوع به انگژ و انگزک و انگژک و غلیج شود.
انگز. [ اَ گ ُ ]( اِخ ) دهی است از بخش ویسیان شهرستان خرم آباد با 200 تن سکنه. آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات ، حبوب ، لبنیات و پشم است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
انگز. [ اَ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان با 320 تن سکنه. آب آن از زه آب رودخانه محلی و محصول آن غلات ، حبوب و لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

جملاتی از کاربرد کلمه انگز

بازگیرها در استان‌های لرستان، کرمانشاه، ایلام، کردستان، سیستان و بلوجستان، مازندران، سلیمانیه، کرمان، خوزستان، و علاوه بر شهر خرم‌آباد در روستاهای چوبتراش، سهیلی، تلوری، دارائی، دیناروند، ده باقر، انگز، آبدانان، تنگ فنی، پیرجیدبازگیر، چنار بر آفتاب، معمولان، پلدختر، چم مهر، هلوش، ماژین، جلوگیر، ریمله، سرپل ذهاب، چغلوندی، پل هرو، دورود، بروجرد، شوش، اندیمشک، مینودشت و… زندگی می‌کنند.
بازگیرهای سیاه بعد از برخوردار و دوشنبه (دوشم) به تیره‌های سبزعلی و سبزوار و تیره‌های دیگری چون علی مراد (کربلایی احمد خان)، علی داد (کربلایی سهراب)، محمد میرزا، ولی، دوشنبه، شاه کرم، آغالی و محمد جافر تقسیم می‌شوند و در ماژین، سالی بزرگ، انگز، ده باقر، پل هرو، دورود، سیلاخور و تنگ فنی زندگی می‌کنند.