انفه

معنی کلمه انفه در لغت نامه دهخدا

( آنفه ) آنفه. [ ن ِ ف َ ] ( ع اِ ) آنفه صِبا، آنفه شباب ؛ اوّل صِبا. اوّل شباب. میعه صِبا. میعه شباب.
انفه. [ اَ ن َ ف َ ] ( ع اِمص ) ننگ داشتن. انفت. انف. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به اَنَف شود.

معنی کلمه انفه در فرهنگ فارسی

ننگ داشتن ٠ کراهت یا آغاز ٠

جملاتی از کاربرد کلمه انفه

كه در آن كلمه (رغمت ) در مقابل ارضاء قرار گرفته و اين مقابله به ما مى فهماند كه(رغمت ) دلالت بر اسخاط (باب افعال يعنى به خشم آوردن ) دارد، و به همين جهت استكه گاهى به صيغه ارغام تعبير نموده ، مى گويد:(ارغم اللّه انفه - خد ا دماغش را بهخاك ماليد) كه در اين تعبير (ارغم ) همان معناى (اسخط) را مى دهد0 همچنانكه(راغم ) نيز معناى (ساخط) را مى بخشد، و آن اين است كه آن دو نفر هر يك كوششمى كرد، دماغ ديگرى را به خاك بمالد، ولى اين ماده بطور استعاره در معناى منازعهاستعمال شده ، از آن جمله خداى تعالى فرموده :( يجد فى الارض مراغما كثيرا) كه دراينجا كلمه (مراغم ) به معناى مذهب آمده - و به آيه اينطور معنا داده كه (هر كس در راهخدا مهاجرت كند، خداى تعالى راههاى زيادى پيش پايش باز مى كند0 در هر راهى كه ديدمنكرى و گناهى دارد، گريبانش را مى گيرد كه لازم است از آن بابت به خشم آيد، راه خودرا عوض مى كند) و خود ما انسانها هم مى گوئيم :( غضبت الى فلان من كذا) و هم مىگوئيم :(رغمت اليه ) اين بود گفتار راغب .