انبار شدن

معنی کلمه انبار شدن در لغت نامه دهخدا

انبار شدن. [ اَم ْ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) جمع شدن. توده گشتن. روی هم انباشته شدن : مهمات را نبایدگذاشت که انبار شود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 487 ).

معنی کلمه انبار شدن در فرهنگ فارسی

جمع شدن . توده گشتن . روی هم انباشته شدن .

جملاتی از کاربرد کلمه انبار شدن

زباله‌های تولید شده بر اثر همجوشی هسته‌ای با انبار شدن پس از صد سال دوباره قابل استفاده هستند، در مقابل زباله‌های تولیدی از شکافت هسته‌ای تا ۱۰۰۰۰ سال می‌توانند آثار رادیواکتیوی داشته باشند.