انقاذ

معنی کلمه انقاذ در لغت نامه دهخدا

انقاذ. [ اِ ] ( ع مص ) یک سو گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || رهانیدن کسی را از کسی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رهانیدن کسی را از شر و جز آن. ( ناظم الاطباء ). رهانیدن و نجات دادن. ( از اقرب الموارد ). رهانیدن. ( ترجمان القرآن جرجانی ). تنقذ. استنقاذ. ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه انقاذ در فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) رهانیدن ، نجات یافتن .

معنی کلمه انقاذ در فرهنگ عمید

۱. رهانیدن، نجات دادن.
۲. جدا کردن.

معنی کلمه انقاذ در فرهنگ فارسی

رهانیدن، نجات دادن، یکسوکردن
۱ - ( مصدر ) رهانیدن نجات دادن . ۲ - ( اسم ) رهایش .

معنی کلمه انقاذ در ویکی واژه

رهانیدن، نجات یافتن.

جملاتی از کاربرد کلمه انقاذ

و جمله (و قضى الامر) معنايش اين است كه آن وعدهاى كه خداى تعالى به نوح داده بودكه قوم وى را عذاب كند منجر و قطعى شد و آن قوم غرق شده و زمين از لوث وجودشانپاك گرديد، و به قول بعضى آنچه امر (كن ) به آن تعلق گرفته بود محققگرديد، پس تعبير (قضاء امر) همانطور كه به معناى صادر شدن حكم وجعل آن استعمال مى شود، در معناى امضاء و انفاذ حكم و محقق ساختن آن در خارج نيزاستعمال ميگردد، منتهى چيزى كه هست اين است كه چون قضاى الهى و حكم او عين وجودخارجى است ، قهرا جعل حكم و انقاذ آن هر دو يكى خواهد بود و اختلافى اگر باشد صرفااز نظر تعبير است .
102- برترى عالم بر عابد سعدى در گلستان نقل مى كند كه جوانى مدت ها بهدنبال خانقاه (108) بود، عاقبت پس از مدتى به مدرسه آمد و تاتحصيل علم كند، علت را پرسيدند.گفت : عابد فقط گليم خويش را از آب مى كشد، عالم انقاذ (109) غريق مىكند.
كلمه صريخ به معناى آن كسى است كه ناله آدمى را بشنود و استغاثه او را جواب گويدو به فرياد او برسد. و كلمه انقاذ به معناى نجات دادن از غرق است .
و اما اينكه گفتند: آيه (ثم ننجى الذين اتقوا...) نيزدليل بر اين معنا است ، در جواب مى گوئيم : كلمه (ورود) در اين آيه نيز به معناىدخول نيست ، و ما معناى دخول را از جمله (نذر الظالمين ) مى فهميم ، و اگر اين جملهدلالت دارد بر اينكه معناى دخول از كلمه ورود اراده شده غير آن است كه ورود در معناىدخول استعمال شده باشد، و همچنين نجات متقين از آتش مستلزم اين نيست كهداخل آتش شده باشند، زيرا نجات همانطور كه با انقاذ شخصداخل مهلكه صادق است ، با دور كردنش از مهلكه نيز صادق است ، و اگر كسى را كهمشرف به هلاكت شده از هلاكت دور كنيم او را نيز نجات داده ايم .
سعدى در گلستان نقل مى كند كه جوانى مدت ها بهدنبال خانقاه (108) بود، عاقبت پس از مدتى به مدرسه آمد و تاتحصيل علم كند، علت را پرسيدند.گفت : عابد فقط گليم خويش را از آب مى كشد، عالم انقاذ (109) غريق مىكند.