انطق

معنی کلمه انطق در لغت نامه دهخدا

انطق. [ اَ طَ ] ( ع ن تف ) گویاتر. بانطق تر.
- امثال :
انطق من سحبان . ( یادداشت مؤلف ).
انطق من قس ( ابن ساعدة الایادی ).

معنی کلمه انطق در فرهنگ فارسی

گویا تر

معنی کلمه انطق در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَنطَقَ: به زبان آورد - ناطق کرد
ریشه کلمه:
نطق (۱۲ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه انطق

البته اين نيست ، ولى اگر اين نيست دليل نمى شود بر اينكه هيچ بهره اى از علمندارند، خواهى گفت از كجاى كلام خدا برمى آيد كه همه عالمند و بهره اى از علم دارند؟ مىگوئيم از آيه (قالوا انطقنا اللّه الاذى انطق كلّ شى ء)، و نيز آيه :(فقال لها و للارض ائتيا طوعا او كرها قالتا اتينا طائعين )، و آياتى كه اين معنا راافاده كند بسيار است كه به زودى در بحثىمستقل همه آنها را ان شاء اللّه نقل مى كنيم .
(الّذى انطق كل شى ء) - در اين جمله اعضاى مجرمين خدا را مى ستايند به اينكه او استكـه تـمـامـى مـوجـودات را بـه زبـان مـى آورد. و نـيز اشاره مى كند به اينكه مساءله نطقاخـتـصـاص بـه اعـضاى بدن ندارد، تا تنها از آنها بپرسند كه چرا شهادت داديد، بلكهعمومى است ، و شامل تمام موجودات مى شود، و علت آن هم خداى سبحان است .
(اللهم انى افتتح القولمحمدك و انطق بالثناء عليك و امجدك و لا غاية لمدحك و اثنى عليك و من يبلغ غاية ثنائك وامد مجدك و انى لخليقتك كنه معرفة مجدك و اى زمن لم تكن ممدوحا بفضلك موصوفا بمجدكعوادا على المذنبين بحلمك تخلف سكان ارضك عن طاعتك فكنت عليهم عطوفا بجودك جوادابفضلك عوادا بكرمك يا لا اله الا انت المنان ذالجلال و الاكرام ).