امیراصلان

معنی کلمه امیراصلان در لغت نامه دهخدا

امیراصلان. [ اَ اَ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کرانی شهرستان بیجار با 390 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، لبنیات و کمی انگور است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).

معنی کلمه امیراصلان در فرهنگ فارسی

ده از دهستان کرانی شهرستان بیجار

معنی کلمه امیراصلان در فرهنگ اسم ها

اسم: امیراصلان (پسر) (فارسی) (تلفظ: a.-aslān) (فارسی: اميراصلان) (انگلیسی: amir-aslan)
معنی: پادشاه چون شیر، حاکم دلاور، فرمانده و سردار چون شیر

جملاتی از کاربرد کلمه امیراصلان

سلسلهٔ نسب مادرش به امیراصلان‌خان داغستانی می‌رسد که در زمان شاه عباس به موجب حکم حکومتی به نقل مکان از داغستان و سکونت اجباری در روستای گز واقع در سه فرسخی اصفهان مجبور شد. پدرِ مادرش سرتیپ محمدرضاخان گزی از نتیجگان امیراصلان‌خان و از نوادگان حاج احمدخان گزی بود. حاج احمدخان گزی و برادرش حاج یوسف‌خان گزی فرزندان حاج سلیم‌خان بن حاج عمیدآقاخان بن امیراصلان خان داغستانی بودند.
مجدالدوله همسران متعدد داشت، او از جمله با ماه‌رخسارخانم زینت‌الدوله دختر فتحعلی‌شاه ازدواج کرد. اما پس از آنکه آشکار شد زینت‌الدوله با مباشر امیراصلان خان ارتباط دارد، او را طلاق داد و نیم‌تاج‌خانم دختر میرزا نبی قزوینی ملقب به امیردیوان را که از ماه‌نوش‌لب خانم افتخارالسلطنه دختر فتحعلی‌شاه متولد شده بود، به زنی گرفت.
بنابه فرمان شماره ۳۰۷ حیدر علی‌اف، رئیس‌جمهور وقت آذربایجان، به تاریخ ۴ آوریل ۱۹۹۵، پس از مرگش از امیراصلان علی‌اف با اهدای نشان قهرمان ملی این کشور تقدیر شد.
شهر رشت از سال ۱۰۰۴ هـ. ق به فرمان شاه‌عباس مرکز استان گیلان شد از این زمان به بعد علی‌رغم کشمکش‌های گوناگون با حکومت‌های مرکزی ایران و همچنین کشمکش‌های درون گیلان رشت همواره مرکز گیلان و اقامت گاه والی گیلان بود در سال ۱۳۰۴ با انتصاب امیراصلان خواجه نوری (نظام الدوله) به سمت استانداری گیلان اولین بار لفظ استاندار برای حاکم گیلان به کار گرفته شد. همچنین در زمان اولین تقسیم‌بندی استانی کشور که در ۱۹ دی ۱۳۱۶ خورشیدی، با اصلاح قانون تقسیمات کشوری اعمال شد. استان یکم یکی از ۱۰ استان ایران به مرکزیت رشت بود. این استان شامل شهرهای زنجان، قزوین، ساوه، سلطان آباد، رشت و شهسوار می‌بود.