انصباب

معنی کلمه انصباب در لغت نامه دهخدا

انصباب. [ اِ ص ِ ] ( ع مص ) ریخته شدن.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( تاج المصادر بیهقی ). ریخته شدن آب. ( مصادر زوزنی ). ریخته شدن آب و هرچه رقیق باشد. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). ریختن ( لازم ). ( یادداشت مؤلف ). || فرودآمدن. ( یادداشت مؤلف ). فرودآمدن مار بر ملدوغ ( گزیده ). ( از اقرب الموارد ). || آرزومند گشتن. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِمص ). ریزش. هجوم : از دست انصباب ایشان رکاب فرار سبک گران. ( جهانگشای جوینی ).

معنی کلمه انصباب در فرهنگ فارسی

ریخته شدن . ریختن . یا فرود آمدن .

جملاتی از کاربرد کلمه انصباب

نزله از انصباب سرد بُوَد زو به بطن الدماغ درد بُوَد
در مجمع البيان مى گويد: كلمه (همر) مصدر ثلاثى مجرد است و به معناى ريختن اشكو بـاران بـه شـدت ، و انهمار به معناى انصباب و روان شدن است . و (فتح آسمان (جوبـالاى سـر) بـه آبـى مـنـهـمـر و روان ) كـنـايه اى تمثيلى از شدت ريختن آب و جريانمـتـوالى باران ، گويى باران در پشت آسمان انبار شده ، و نمى توانسته پايين بريزدهمين كه درب آسمان باز شده به شدت هر چه تمامتر فرو ريخته است .