امیلح

معنی کلمه امیلح در لغت نامه دهخدا

امیلح. [اُ م َ ل ِ ] ( ع اِ ) مصغر املح. ( از معجم البلدان ).
- ما امیلحه ؛ چه شور گردانیده است آنرا، و فعل مصغر منحصر است به ما امیلحه و ما احیسنه [ و ما احیلاه ] و در سایر افعال نیامده. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به اِملاح شود.
|| ( اِخ ) آبی است از آن بنی ربیعةالجوع. ( از معجم البلدان ).

جملاتی از کاربرد کلمه امیلح

شامل بیت عبید . بیت اصلیط . بیت امیلح می‌باشد و در کل روستای بیت عبید می‌شوند.