انحسار

معنی کلمه انحسار در لغت نامه دهخدا

انحسار. [ اِ ح ِ ] ( ع مص ) برهنه شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). برهنه شدن چیزی.( تاج المصادر بیهقی ). انکشاف. ( از اقرب الموارد ).

جملاتی از کاربرد کلمه انحسار

در مـجـمـع البـيـان گـفـتـه : كـلمـه (تـفـريـط) بـه مـعـنـاىاهمال كارى در عملى است كه بايد فورا به آن اقدام نمود، تا جايى كه وقتش فوت شود.و نيز در معناى كلمه (يا حسرتا) گفته : (تحسر) به معناى غم خوردن از چيزى استكه وقتش فوت شده باشد، به خاطر انحسار (متضرر شدن ) آدمى به صورتى كه ديگرتداركش ممكن نباشد.