کیقباد اول
جملاتی از کاربرد کلمه کیقباد اول
جمشید چهارمین پادشاه از سلسله افسانه ای پیشدادیان است، نامش جم و چون رویش مانند شید میدرخشید جمشیدش میگفتند. وی در کشور پارس آثار معموره فراوان از خود به یادگار گذاشت، از جمله بنیاد سرائی بلندپایه نهاد که تخت جمشیدش نامند و هنوز برخی از آن بنیاد برپاست و چهرههای نگاشته اش برجاست. پس از جمشید سلسله کیانیان که اول ایشان کیقباد وآنگاه کیکاووس و کیخسرو و لهراسب و گشتاسب و بهمن و همای و داراب و دارا بودند بر تخت شاهی نشستند که همگی فرزندزادگان جمشید محسوب میشوند. شاهان مزبور در کوه البرز به پرستش یزدان میپرداخته و به این کوه به دیده تقدس مینگریستند، لهذا در این کوه آثار عمرانی بسیار از خود بجای نهادند که از جمله این آثار که هماکنون هویداست خرابههای تخت کیقباد و کیخسرو و حمام و برکه بند و قلعه و غار کیقباد را میتوان نام برد.
پس از چندی که گذشت تصوف در آناتولی ریشه گرفت و انگیزهٔ خود را نه تنها از سرزمینهایی ایرانی بلکه از شخصیت برجسته و عارف بزرگی اندلسی، ابنعربی (متوفی ۶۳۸ ه.ق)، که به مَلَطیه و سیواس و قونیه سفر کرد، گرفت. زوار شمال آفریقا که از راه آناتولی رهسپار حج میشدند یا به زیارت قونیه میرفتند، مساجد کوچکی در این شهر ایجاد کردند. اما در سرزمین آناتولی بیش از هر چیز و مهمتر از همه سنت فرهنگی و معنوی ایران و زبان فارسی توسعه یافت و تأثیرات ایران در دیگر قلمروها، همچون امور دیوانی و درباری گسترش یافت. سلاطین سلجوقی از همان ابتدا تحت تأثیر حماسهٔ ملی ایران نامهایی ایرانی مانند کیکاوس، میخسرو کیقباد برای خود برگزیدند. این فرایند در سدهٔ هفتم هجری شتاب بیشتری گرفت و آن زمانی بود که بهاءالدین ولد و فرزندش جلالالدین از یک خاندان دیندار، عارف و کهن بلخ، وارد شهر قونیه شدند. سلطان کیقباد اول، بهاءالدین ولد را به پایتخت خود فراخواند، اما وی آنجا چندان نماند؛ در حالی که فرزندش جلالالدین بیشترین ایام خود را در قونیه سپری کرد و مثنوی معنوی خویش را در آنجا سرود. بدین ترتیب پایتخت سلجوقان روم؛ یعنی قونیه کانون طریقت مولویه شد و سلطان ولد فرزند مولوی به گسترش آن همت گماشت و آرامگاه جلالالدین رومی در این شهر کعبهٔ آمال و آرزوهای صاحبان زهد و عبادت شد.
کیقباد اول در رقابتی که بر سر قدرت با برادرش، کیفریدون، داشت، توانست با حمایت برخی از نظامیان پیروز شود و حکومت را به دست گیرد. کیقباد در زمان حکومتش نواحی بسیاری را به قلمرو سلجوقیان افزود و پادشاه ارمنستان را خراجگزار خویش کرد. دورهٔ سلطنت وی از درخشانترین ادوار سلجوقیان روم است. وی پادشاهی شایسته، باهوش و هنرمند و دانشمند بود. در زمان فرمانروایی کیقباد، آناتولی از جهت فرهنگی بسیار پیشرفت کرد. از رویدادهای مهم دوران وی نبرد با سلطان جلالالدین خوارزمشاه بود که نهایتاً هر دو پادشاه متعهد شدند که از تجاوز به یکدیگر خودداری کنند. کیقباد در سال ۶۳۰ ه.ق سفیری را نزد اوکتای فرستاد و ابراز اطاعت کرد و خان مغول نیز متقابلاً سلطنت وی را به رسمیت شناخت. سلطان علاءالدین کیقباد در سال ۶۳۶ ه.ق مسموم شد و در گذشت.
کاروانسرایی که توسط سعدالدین کوپک در تاریخ ۱۲۳۵ تا ۱۲۳۷ ساخته شد نزدیک به۲۲ کیلومتر (۱۴ مایل)) باقی ماندهاست. از قونیه در جاده آکسارای. این کاروانسرا که به زازالدین هان مشهور است، دارای دو کتیبه میباشد: یکی به اسم کوپک به نام بانی و به تاریخ ۱۲۳۵–۱۲۳۶، آن دیگری حاکی از حمایت کیقباد اول و کیخسرو دوم میباشد.
بررسی عمومی هنر و معماری آناتولی در دورهٔ سلجوقیان الزاماً با سلطنتهای قونیه (حدود سال ۱۱۱۸–۱۳۰۸ م) و تختگاههای ایالتی آنها و امارتنشینهای ترکمانان وابسته بدانها سروکار خواهد داشت و کمابیش حکومتهای کیکاوس اول و کیقباد اول و سلسلههایی چون دانشمندیه، سلتوقیها، منکوجیکیها و اتحادیه ایوبی ـ ارتوقیها را در بر میگیرد که کیقباد اول در جنگ «یسیچمن» (۱۲۳۰ م) این اتحادیه را درهم شکست. اما همهٔ این امارتنشینها دارای سنتهای خاص هنری بودند که اغلب ویژگی بومی داشتند. این نکته بررسی طولی و کامل هنر و معماری آنها را پیچیدهتر میکند.
اکثر منابع بر این باورند که اصل و نسب ترکان عثمانی به قبیله ترکمن قایی میرسد که طبق منابع عثمانی، در اوایل قرن سیزدهم میلادی به دلیل حملات مغول، از موطن خود در آسیای مرکزی گریختند. این قبیله در آناتولی، تحت حاکمیت سلجوقیان روم، مستقر شدند. منابع دیگر ادعا میکنند که طایفه قایی دو قرن زودتر از تاریخ مذکور، همراه با سلجوقیان، زمانی که ماوراءالنهر را به مقصد خراسان ترک کرده بودند تا در نزدیکی شهر مرو ساکن شوند، با آنان به خراسان آمد. سپس طایفه قایی پس از جنگ ملازگرد در سال ۱۰۷۱ میلادی به سمت شرق آناتولی حرکت کردند و در آنجا، همراه با سایر طوایف ترک، ساکن شدند. بعدها در ارتش سلطان کیقباد اول شرکت کردند و در جنگ این سلطان با خوارزمشاهیان، مغولها و بیزانسیها که به سرزمینهای سلجوقیان یورش میبردند، شرکت کردند. بر اساس منابع متعدد، جنگجویان قایی به شرکت کردن در خطوط اول نبردها معروف بودند و مهارتهای رزمی و شجاعت آنها از عوامل اصلی پیروزی سلجوقیان در بسیاری از نبردها به حساب میرفت. این قضیه سلطان کقباد را بر آن داشت تا ارطغرل، امیر طایفه قایی، را به عنوان فرمانده و «مقدم» سپاه خود منصوب کرده و مقداری زمین حاصلخیز در نزدیکی آنکارا، محل سکونت طایفه قایی، واگذار کند.