کاخ ج

معنی کلمه کاخ ج در لغت نامه دهخدا

کاخج. [ خ َ ] ( اِ ) رنگ و لکه و داغ و چرک و آلایش. ( ناظم الاطباء ).

جملاتی از کاربرد کلمه کاخ ج

بروس لِینگن، (Bruce Laingen) دیپلمات آمریکایی و هنری پرشت، (Henry Precht) مسئول وقت میز ایران در دپارتمان امور خارجه آمریکا، با مشاهده جو ضدیت با دولت موقت در ایران، به کاخ سفید توصیه کردند که پذیرش شاه به خاک آمریکا را به تعویق بیندازد.
ازین کاخ هر کس که چیزی برد نیابد برون راه تا بگذرد
نیفشانی حزین تخم امیدی که بار آرد پشیمانی درین کاخ
بسا بچرخ بر آورده کاخ دشمن تو بیارمیده ز بیم زوال و یافته هال
درخشان‌ترین دستاورد روزولت در میان سایر رئیس‌جمهورهای آمریکا این بود که وی با دریافت جایزه نوبل صلح توانست اولین جایزه نوبل را برای آمریکایی‌ها به ارمغان آورد. وی که در دور دوم ریاست ویلیام مک‌کینلی در کاخ سفید آمریکا معاونت وی را بر عهده داشت، پس از ترور او قدرت را در این کشور به دست گرفت.
در سال ۲۲۱، سیما یی از سمت خود به عنوان بازرس ارتش برکنار و به عنوان نگهبان کاخ (侍中) و ناظر صحیح استاد های نویسندگی (尚書右僕射) منصوب شد. [ع]
آفتاب ‌آسا به هر کاخی متاب عنکبوت‌آسا به هر سقفی متن
در هیچ ضمیر مسکنش نیست در کاخ دلی نشیمنش نیست
چون غیبگویان به خسرو پرویز گفته بودند که اقامت در تیسفون بر او نامبارک خواهد بود، از سال ۶۰۴ میلادی تا زمانی که هراکلیوس بر او تاخت و دستگرد را تصرف کرد، به تیسفون نرفت و اقامتگاه مطبوع او کاخ دستگرد بود.
ای کاخ روح‌پرور و ای قصر دلگشای چون روضه دلفریبی و چون خلد جانفزای
درودم رسانید و بعد از درود به کاخ من آمد ز گنبد فرود
به سایه ی پدر اندر نهاده بودم رخت پی دو نان نه مرا ره به کاخ دونان بود
یکی لوح دید از برش لاجورد نوشته که این کاخ،گرشسب کرد
سرانجام در سپتامبر ۱۶۶۸ م. دورهٔ ده سالهُ روشن‌آرا به‌عنوان عملاً حاکم مشترک امپراتوری با اورنگ زیب به پایان رسید. دشمنان او سریعاً شرارت‌های مالی و اخلاقی او را به اطلاع اورنگ زیب رساندند. خود شاه یک مسلمان بسیار دقیق و متعصب بود. اورنگ زیب از سبک زندگی آزاد روشن‌آرا و طبیعت حریص و بی‌رحم خواهر خود هراس داشت و اخم کرد. با بازگشت به دهلی، اورنگ زیب کم کم او را از قدرت‌ها و اختیارات گسترده‌اش تا ژوئن سال ۱۶۶۹ کاملاً سلب کرده، محافظت گارد سلطنتی را از او منع کرد و سرانجام او را از دربار خود محروم ساخت و به او دستور داد که در انزوا بماند و زندگی‌ای پرهیزگارانه را در کاخ‌باغِ خود در بیرون دهلی بگذارند و مجدداً جهان‌آرا بیگم را به‌جای او در سمت پادشاه بیگم نشاند.
نوشتی عرض نام دیوان اوی بیاراستی کاخ و ایوان اوی
فرخی سیستانی در ستایش کاخ بوسهل حمدوی می‌نویسد:
شاخه عراقی حزب بعث در سال ۱۹۶۸ با سرنگون کردن حکومت سوسیالیستی عبدالرحمن عارف به قدرت رسید. اعضای حزب بعث که تعدادی از فرمانده‌ای ارتش عراق را با خود همراه کرده بودند، در ۱۷ ژوئیه ۱۹۶۸ با اشغال ساختمان وزارت دفاع، رادیو و تلویزیون و کاخ ریاست‌جمهوری قدرت را به دست گرفتند و تا ۳۵ سال بعد قدرت را در عراق در اختیار داشتند. حکومت این حزب بر عراق در سال ۲۰۰۳ با حمله ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا به عراق به پایان رسید و فعالیت آن هم در عراق غیرقانونی اعلام شد.