کنار امدن
معنی کلمه کنار امدن در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه کنار امدن
همچنین ممکن است رفتار خودآسیبرسان به شکل تلاش مداوم برای راندن دیگران، بروز پیدا کند. برای مثال، ممکن است شخص ترس داشته باشد که در رابطهای «گند بزند». افرادی که از نظر اجتماعی خودآسیبرسان هستند به جای کنار آمدن با این ترس، رفتار آزاردهنده یا طردکنندهای از خود نشان میدهند تا اول دیگران آنها را ترک کنند.
بعید است تلاش در جهت تغییر گرایش جنسی فرد به موفقیت بینجامد، و علیرغم ادعاهای طرفداران و فعالان در زمینهٔ تغییر گرایش جنسی (SOCE) موجب آسیب به افراد درگیر میشود. هر چند مطالعات و تحقیقات بالینی موجود نشان میدهند که احساسات، رفتارها، و تمایلات عاطفی و جنسی همجنسگرایانه جنبههای متفاوت ولی عادی و مثبتی از جنسیت (با هر هویت جنسیای) در انسان هستند، کارگروه به این نتیجه رسیده است که افرادی که سراغ تغییر گرایش جنسی میروند معمولاً عقاید مذهبی محافظهکارانهای دارند که منجر میشود اقدام به یافتن راهی برای تغییر گرایش جنسی خود بیابند؛ بنابراین روش صحیح انجام مداخلات درمانی مفید برای چنین کسانی، این است که از طرف مشاور مورد پذیرش قرار گیرند، حمایت و درک شوند، و روندهایی از قبیل کنار آمدن فعال با واقعیت، حمایت اجتماعی، جستجو و رشد هویتی برایشان تسهیل گردد، بدون اینکه مستقیماً هویت گرایش جنسی خاصی به ایشان القا شود.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشتهاست میتوان به دزد کوچک، دزدیها، وزیر، و کنار آمدن با مردگان اشاره کرد.
نویسندگان پیورتن نظیر جان میلتون مجبور به کنار آمدن یا بازنشستگی شدند و گروه پروتستان حفارها، مردان سلطنت پنجم، تعدیلگران، جمعیت دوستان دینی (کویکرها) و آناباپتیستها که علیه سلطنت تبلیغ کرده بودند و بهطور مستقیم در قتل شاه چارلز اول دست داشتند تا حدی سرکوب شدند.
مهمترین کارا در یاری رساندن به جوانانی که خودکشی ناموفق داشتهاند، کمک به آنها در کنار آمدن با غصههایشان و نتایج احتمالی خودکشی همچون افسردگی و اضطراب ویا افکار خودکشی است. از آنجا که ۴۲٪ خودکشیهای صورت گرفته به سبب غم مربوط به خود عمل خودکشی ناموفق در گذشته یا واگیری خودکشی بودهاست، بهجاست که برای کاهش خودکشی در میان جوانان به این عامل مهم توجه ویژه شود. چنانچه جوانان از پشتیبانی مورد نیاز برخوردار شوند، احساس مرتبط بودن با دیگران کنند، و درک بشوند، میتوان به کاهش خودکشی در میانشان امیدوار بود. همچنین شایان ذکر است که آزار و سوء استفاده جنسی هم از دیگر عوامل مهم خودکشی در میان جوانان هستند.
یکی از اشکال نادر روایت، روایت اول شخص دانای مطلق است. در این روش راوی یکی از شخصیتهای داستان است اما از افکار و احساسات دیگران را نیز آگاه است. شبیه راوی سوم شخص دانای مطلق میباشد. این شکل یک توضیح منطقی برای تناسب سازوکار دنیای داستاننویسی عموماً مطرح میشود، مگر اینکه یک فقدان بزرگ در پیرنگ حس شود. دزد کتاب اثر مارک زوساک که توسط مرگ روایت میشود و استخوانهای دوست داشتنی نوشته آلیس سبالد که توسط دختر جوان کشته شدهای روایت میشود که پس از مرگ با تجربه خروج از بدن خانواده خود را که در حال تلاش برای کنار آمدن با ناپدیدی او هستند، مشاهده میکند. دو گزینه قابل ذکر از این نوع روایت است. عموماً راوی با آگاهی محدود مواردی را تشریح میکند که بهطور منطقی قابل فهم باشد. نویسندگان تازهکار ممکن است بهطور متناوب از راوی سوم شخص دانای کل به اول شخص در نوشتههایشان استفاده کنند و محدودیتهای ذاتی انسان برای دخالت کردن یا مشاهده کردن را فراموش کند.
بسیاری از افراد همجنسگرایی که به دنبال مشاوره هستند این کار را به دلایلی مشابه دلایل دگرجنسگرایان انجام میدهند. اضطراب، مشکل در روابط خصوصی، مشکل در کنار آمدن با شرایط کاری یا اجتماعی و غیره از جمله این دلایل است. گرایش جنسی این افراد ممکن است در روند درمان نقشی اصلی یا جانبی ایفا کند یا اصلاً فاقد هیچ اهمیتی باشد. دلیل مراجعهٔ یک فرد همجنسگرا برای مشاوره هر چه که باشد، احتمال فراوانی وجود دارد که خود مشاور نیز جهتگیریهای تبعیضآمیز و ضدهمجنسگرایانه نسبت به بیمارش داشته باشد.
اشلی دقیقاً میداند که چه چیزی در جهان او در حال رخ دادن است در نهایت همان اتفاقی رخ خواهد داد که هنگام نابودی یک تمدن رخ میدهد. افرادی که عقل دارند و شجاع هستند زنده میمانند و بقیه، نابود خواهند شد و اشلی نیز میداند که جز دستهٔ دوم است. اما هنگامی که به ملانی میرسیم، اوضاع کمی رو براه تر است. همانطور که در تحلیل شخصیت ملانی نیز خدمتتان عرض کردیم، او شخصیتی متعادل است و آرامش بهتری را در کنار آمدن با واقعیت دارد.
در این سازوکار دفاعی فرد اطرافیان خود را به دو گروه عمده خیلی خوب و خیلی بد تقسیمبندی میکند؛ و همه چیز را سیاه و سفید میبیند. از قانون همه یا هیچ استفاده میکند. اما این دو گروه مدام جای خود را به یکدیگر میدهند؛ یعنی فردی که صبح خیلی بد بوده ناگهان عصر همان روز در گروه خیلی خوب قرار میگیرد. علت آن عدم توانایی فرد در کنار آمدن با احساسات دوسوگرا میباشد.
از ۱۸٪ تا ۵۰٪ خودکشیهای اوکراین مربوط به ارتشیان است. معلول شدن ناشی از زندگی نظامی، عدم توانایی در کنار آمدن با محیط و استرس باعث این خودکشیها هستند.