معنی کلمه کمین ساز در لغت نامه دهخدا کمین ساز. [ ک َ ] ( نف مرکب ) کمین دار. آنکه در کمین نشیند. ( آنندراج ). کمین کننده. ( فرهنگ فارسی معین ). کمین آور : کمین سازان محنت برنشستندیزک داران طاقت را شکستند.نظامی.و رجوع به کمین دار و کمین کننده شود.
جملاتی از کاربرد کلمه کمین ساز دو جادویند کمین ساز روشن و تیره دو زنگیند جهانسوز تیره و روشن کمین عشرتی دارد اما ساز اشکی کو درین گلشن چو شبنم گل کند مهتاب میگردد