کر کشیدن

معنی کلمه کر کشیدن در لغت نامه دهخدا

کر کشیدن. [ ک ُ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) یک کر آب را بر زمین نجس شده ریختن و تطهیر کردن آن را. شستن جایی با کرهای آب چون صحن مسجدی یا زمین زیارتگاهی. ( یادداشت مؤلف ). || با بول خود تر کردن جامه کسی را. بمزاح گویند: بچه ، مرا کر کشید؛ یعنی جامه های مرا به شاش آلود. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه کر کشیدن در فرهنگ فارسی

یک کر آب را بر زمین نجس شده ریختن و تطهیر کردن آن را . شستن جایی به کرها آی چون صحن مسجدی یا زمین زیارتگاهی

جملاتی از کاربرد کلمه کر کشیدن

کشیدن دندان به معنای درآوردن آن از جایگاه دندان در استخوان فک است. خارج کردن دندان‌ها در موارد زیادی تجویز می‌شود. اگرچه کشیدن دندان‌ها اغلب جراحی ماینور است، اما کماکان یک جراحی است.
چلم در افغانستان به مجموعه قلیان نیز گفته می‌شود.در ایران نیز چلیم گفته می‌شود و بیشتر برای کشیدن حشیش یا سیگاری استفاده می‌شود و به دو دسته تقسیم میشوند چیلیم خشک و چیلیم دریایی که نئشگی زیادی دارد.
تلخی از دریای بی گوهر کشیدن مشکل است دیده را هم غمزه اش با دل ربودی کاشکی
اگر از قیاس جان را جگر آهنین نبودی نتواندی کشیدن ستم دل چو سنگش
دامن ز وفا کشیدن نتوان سر رشته آن برید نتوان
کشیدن این همه منت ز خار و خس بلبل سبب نظارهٔ گل بود آشیان باعث
یک نالهٔ سپندت از وهم می‌رهاند تا کی به رنگ مجمر دود از دهان‌ کشیدن
گه کشیدن چو بلبلان آهنگ گه رساندن چو زهره چنگ بچنگ
زلف تو چه امکان کشیدن که رقیبان سر در قدمت نیز کشیدن نگذارند