کش و قوس رفتن

معنی کلمه کش و قوس رفتن در لغت نامه دهخدا

کش و قوس رفتن. [ ک َ / ک ِ ش ُ ق َ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) دست دادن حالتی که در آن آدمی دستهای خود را از دو جانب بکشد و پشت و گردن بپیچد به اراده رفع خستگی خواب و جز آن را یا آنکه پیش از تبهای نوبه غالباً به آن میل می کند. تَمَطّی. ( یادداشت مؤلف ). کش واکش.

معنی کلمه کش و قوس رفتن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) تمدد اعصاب و کشش اعضای بدن خمیازه کشیدن : دست و پای را دراز کرد و کش و قوس رفت .

جملاتی از کاربرد کلمه کش و قوس رفتن

چند هزارش ز سواران کار تیغ زن و کینه کش و نامدار
انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، جنبشی سیاسی در روسیه بود که در سال ۱۹۱۷ با سرنگونی دولت موقت که بعد از حکومت تزارها به روی کار آمده بود به اوج خود رسید و به برپایی اتحاد شوروی که تا سال ۱۹۹۱ برقرار بود انجامید. این انقلاب در دو مرحله صورت گرفت: ابتدا انقلاب فوریه ۱۹۱۷ بود که تزار نیکلای دوم، آخرین تزار روسیه، را از سلطنت خلع کرد. این انقلاب پس از کمی کش و قوس دولت موقت، به رهبری الکساندر کرنسکی، را به قدرت رساند. دومین مرحله، انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ است.
یاریست بوالعجب چو زمانه به خوی و طبع دشمن نواز و دوت کش و کینه خواه دوست
جور کش و صبر کن ای دل که هست شرط وفا جور کشیدن ز یار