جملاتی از کاربرد کلمه کرم نما ی
شها! هوای نجف بر سر است«ترکی» را کرم نما و به سوی نجف ورا خوانش
به درد و غم چه نهی مستم ز نو ستمی کرم نمای که آن لطفهای دیرین است
رواق منظر چشم من آشیانهٔ تست کرم نما و فرود آ که خانه خانهٔ تست
رای آمدن ار نیست، رخصت رفتن کرم نما که درین ده نمی توان استاد
ساختم چشم راست بهر تو جای راست شد جا کرم نمای و درآی
اول به عاشقان رخ خویش از کرم نما بوسی ز لب حواله و آنگه عتاب کن
دریای کرم نمای صافی خورشید فرحفزای صائب