کوره درد

معنی کلمه کوره درد در لغت نامه دهخدا

کوره درد. [ رَ / رِ دَ ] ( اِ مرکب ) دردی که جای آن و حد آن معلوم صاحب درد نباشد و نتواند از آن عبارت کرد. درد گنگ. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || دردی نه سخت لیکن ممتد. دردی کم و دائم. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه کوره درد در فرهنگ فارسی

دردی که جای آن و حد آن معلوم صاحب درد نباشد و نتواند از آن عبارت کرد . درد گنگ

جملاتی از کاربرد کلمه کوره درد

گل در میان کوره بسی درد سر کشید تا بهر دفع دردسر آخر گلاب شد
در کوره ی غم ز درد ایشان آتش کشدم سر از گریبان
درد بی‌علم تخم در شوره است علم بی درد سنگ در کوره است
لوح ییل، اغلب با عنوان Gilgamesh Y شناخته می‌شود، لوح III از همان نسخه حماسه بابلی باستان است که لوح پنسیلوانیا نیز همان متن را دربردارد. دستخط و سایر ویژگی‌های فیزیکی مشترکی دارند و احتمالاً از یک مکان به دست آمده‌اند. دانشگاه ییل پس از خریدن با عنوان YBC 2178 از آن نگهداری می‌کند. متن این لوح برابر با لوح‌های II و III نسخه مرجع حماسه است اما تفاوت‌های بسیاری دارد. گیلگمش و انکیدو، همانگونه که نینسون پیش‌بینی کرده، دوستان نزدیک هم می‌شوند. به خاطر افتادگی معلوم نیست چرا اما انکیدو سراپا درد است. گیلگمش تلاش می‌کند با پیشنهادِ سفر به «جنگل سدر» او را سر حال بیاورد. در آنجا هوواوای هولناک (که در همین لوح و سایر الواح بابلی باستان با نام هومبابا خوانده می‌شود) را خواهند کشت. انکیدو گیلگمش را نصیحت می‌کند که خدایان هوواوا را برای نگاهبانی از جنگل سدر قرار داده‌اند. گیلگمش او را سرزنش می‌کند که از مرگ می‌ترسد، شکوه مرگ در نبرد و نام جاودانی که برایشان به ارمغان خواهد آورد را می‌ستاید. سلاح آن دو در کوره آهنگری ریخته می‌شود و گیلگمش شورای شهر را گرد هم می‌آورد. او سفرش را اعلام می‌کند و بزرگان پیشنهاد احتیاط می‌دهند. گیلگمش مشورتشان را به خنده برگزار می‌کند. پس از افتادگی در متن، شخصی (احتمالا مادرش نینسون) آرزوی سفر خیر برایش می‌کند. گیلگمش، خدای خورشید (و نیز پدر خدا شده‌اش، لوگالباندا) را دعا می‌کند تا در راه نگاهبانش باشد. قهرمانان سازوبرگ بر دوش می‌گیرند و بزرگان گیلگمش را برای سفر، دعا و نصیحت می‌کنند. به راه که می‌افتند، انکیدو به گیلگمش می‌گوید مردان جوان را شهر برگرداند. به تنهایی به ادامه دهند.[ط]
کوره ی سینه پرِ آتشِ هجران دارم درد دیرینه ی ما را دمِ آن درمان کو