کج درخت
معنی کلمه کج درخت در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه کج درخت
این داد کیست مفخر تبریز شمس دین زان دولتی که داد درختی ز دانهای
هرثمه مى گويد: وقتى حسين عليه السلام به سمت كوفه آمد، من جزء گروهى بودم كهعبيدالله بن زياد لعنت الله عليه اعزام كرده بود. وقتى من آنمحل و آن درخت را ديدم ، آن فرمايش على عليه السلام را به خاطر آوردم ، سوار بر شترمشدم و نزد حسين عليه السلام رفتم ، به آن حضرت سلام كردم و آنچه را از پدرش شنيدهبودم ، به ايشان گفتم . امام حسين عليه السلام سؤال كرد تو با ما هستى يا عليه ما؟ گفتم : نه با تو هستم نه عليه تو؛ من بچه هايىدارم كه بر آنها از عبيدالله بن زياد مى ترسم . امام فرمود: پس به جايى برو كهنه كشته شدن ما را ببينى و نه صداى ما را بشنوى ؛ به آن خدايى كه جان حسين به دستاوست ، در آن روز هر كس صداى ما را بشنود و به كمك ما نشتابد خداوند او را به آتشجهنم گرفتار مى كند.
روشن است این بر هر فرزانه که ز هم زاد درخت و دانه
رنگ از رخ چمن شد و برگ درخت ریخت وین داغ کهنه بر دل پر درد من همان
آن درختی جنبد از زخم تبر و آن درخت دیگر از باد سحر
چون برگ و چون درخت بگفتند بیزبان بی گوش بشنوید که اینها مبارکست
گهی که پخته شدی از درخت فارغ باش ز گرم و سرد میندیش و احتراز مکن
فصل سوم ؛ بهترين امكنه جائى است كه مرد مقدس ، هيزم مقدس در دست داشته و آتش ، آب وگاو و گوسفند، زن و فرزند و اهل بسيار و علف بسيار، سگ فراوان ، مواشى ، چراگاه واسباب زندگى زياد، و زمين پر آب داشته باشد. بدترين مكانها قبر انسان يا سگ مردهاست . خوشا به حال فردى كه زمين را براى كشت و كار زير و رو كند و سوراخ حشرات راكه آفريده اهريمن هستند، نابود نمايد. و علف و غله و درخت بكارد.
دست از اين درخت بردار تا هر روز دو دينار در زير بالش تو گذارم .
چو بشنید بیژن برآشفت سخت بلرزید بر سان شاخ درخت
و نيز در هر ماه يك روز را در يكى از آن شهرها عيد مى گرفتند و همگى در زير درختصنوبر آن شهر جمع شده قر بانى هايى پيشكش و تقديم آن مى كردند، و آن قربانيهارا در آتشى كه افروخته بودند مى سوزاندند، وقتى دود آن بلند مى شد براى درختصنوبر به سجده مى افتادند و به گريه و زارى در مى آمدند و شيطان هم از باطن درخت، با آنان حرف مى زد.
طبیعت خسروآباد را، بیشتر درختهای سیب دربرگرفتهاست؛ یکی از مهمترین محصولات کشاورزی این روستا، سیب است که سابقهٔ صادرات به کشورهای آذربایجان، روسیه و... را در کارنامهٔ خود دارد.
همسران انتها تا قبل از آنکه سائورون سرزمین آنها را نابود کند در صلح زندگی میکردند. پس از آن ناپدید شدند و با اینکه انتها به دنبال آنها گشتند هرگز آنها را نیافتند. در داستان ارباب حلقهها درخت ریشو به هابیتها میگوید که اگر خبری از همسران انتها در سرزمین شان شنیدند حتماً به او اطلاع دهد.
ز بن بر کند هر جا بد درختی بدار آویخت هر جا شوربختی
شاخ اگر هست بر درخت دراز دست کوتاهم از ثمر دور است
میخواستند منع کنندش از آن درخت منع آمد از جناب خدا اهل منع را